چکیده:
موسیقی بهعنوان انتزاعیترین هنر در تاریخ پرفراز و نشیب خود، همواره رها از بیانگری بودهاست. لیکن بهتناسب زمانه گاه در خدمت شکوه و معنویت باورهای دینی و آئینی یا چهارچوبها و ضوابط هنری بوده، گاه از آداب و رسوم درباری یا افت و خیزهای سلیقه مردم کوچه و بازار تاثیرپذیرفته و زمانی راه بازنمایی و توصیف طبیعت، پدیدهها و تصویرهای نهفته در کلام شاعران و ادیبان را پیشگرفتهاست. بااینکه پس از دوران رمانتیک در موسیقی و اهمیت نقش احساسات فردی در هنر، برانگیختهشدن احساس و اندیشه موسیقیدان در رویارویی با معماری و فضا و سیمای شهرها، آثار ارزندهای در تاریخ موسیقی رقمزده شدهاست لیکن، باتوجهبه نتایج پژوهشهای پیشین بهنظرمیرسد درباره نقش معماری و شهر بهعنوان دستمایه و سرچشمه الهام آهنگسازان بررسی کمتری صورتگرفتهاست.
ازاینرو هدف اصلی این پژوهش، یافتن همانندیهای موسیقی و معماری براساس تحلیل هفت اثر موسیقی برنامهای سبک رمانتیک و پس از آن بودهاست. برای دستیابی به این هدف، با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای، ضمن تحلیل این هفت اثر، همانندیهای معماری و موسیقی بررسی و ارزیابیشدهاند.
برپایه مطالعات انجامشده، یافتهها و دستاوردهای بهدستآمده در این پژوهش بدین قرار است که بازنمایی فضای عینی معماری به فضای ذهنی موسیقایی یا همان محاکات صداهایی که در فضاهای معماری و شهری نقش کلیدی و نمادین دارند، به تداعیگری موسیقی یاریرسانده و ذهن را به موضوع اصلی هدایتمیکنند. ضمن اینکه فاصلههای موسیقایی نتها و درنتیجه گام مورد استفاده در موسیقی، عبارات، جملهها و ملودیها جدا از اینکه با چه ساز یا سازهایی اجرامیشوند به دلیل ویژگیهای درونی خود و تناسبات عددی آنها، توان القای احساسات مشابه معماری و درنهایت تداعی تصویری را دارند. نهایت اینکه، رنگ صوتی و طنین سازها نیز میتوانند منجربه تجسم مصالح در معماری یا کیفیت حسی فضاها در ذهن شنونده گردند.