چکیده:
با توجه به این که قبض در عقود عینی از ارکان یا شرائط صحت این عقود است و در واقع، قبض در این عقود موضوعیت دارد. برهمین اساس، ضروری است که شرایط اعتبار تحقق قبض در این عقود مورد بررسی قرار گیرد. در این رابطه، مباحث ذیل قابل طرح است. اول آن که آیا اهلیت و استمرار آن در تحقق قبض ضروری است یا خیر؟ ثانیا در صورت ضرورت، رابطه آن با اذن و رضایت مالک در قبض چیست؟ و ثالثا آیا فوریت قبض از شرائط تحقق آن است درخصوص هرکدام ازاین شرایط، نظر یا نظرات مختلفی بیان شده است. بعضی وجود اذن و داشتن اهلیت را تا تحقق قبض شرط میدانند و بعضی دیگر معتقدند که استمرار اهلیت لازم نیست؛ بنابراین در صورت عروض فوت و اسباب حجر، عقد عینی باطل نمیشود و قائممقام وی جایگزین اذن دهنده میشود؛ و از آنجا که قبض، خارج از ماهیت عقد است فوریت آن نیز نیاز نمیباشد. ما با ذکر ادلّه طرفین، دیدگاه اخیر را مورد تایید قرار دادهایم
In regard to the fact that "taking possession" in real contracts is considered a building block or a condition for validity of such contracts. Thus it seems essential to investigate conditions of validity of formation of "taking possession" in such contracts.
In this regard، the following questions can be raised. First، is capacity and its continuation essential in the formation of "taking possession"? Second، if essential what is the relationship between that and satisfaction of the owner in "taking possession"? Third، is the emergency of "taking possession" one of the conditions for its formation?
For each of these conditions، different views have been raised. Some regard permission a condition for the existence of "taking possession" Some other believe that the continuation of capacity is necessary. So in case of death، causes incapacity، the real contract is not nullified and his alternative .
خلاصه ماشینی:
"گفتار اول:اهلیت از آنجا که تراضی طرفین عقد،رکن اساسی برای تحقق هر عمل حقوقی است و اعتبار تراضی نیز منوط به داشتن اهلیت طرفین قرارداد است این مسئله مطرح است که درعقودی که قبض از شرائط یا ارکان آن است آیا استمرار اهلیت طرفین تا وقوع قبض ضروری است؟ بنابراین اگر در زمان انجام ایجاب و قبول،اهلیت وجود داشت؛ اما در فاصله عقد و قبض، حجر عارض شد؛ معامله مخدوش میشود؟ یا اهلیت زمان قبض کفایت میکند؟ پاسخ به این سؤال منوط به بررسی و پاسخ به چند عنوان مهمتر است: اول آنکه قبض در این عقود چه جایگاهی دارد؟ آیا از ارکان عقد است یا خارج از ماهیت عقد؟ و در صورت فرض اخیر، آیا جزء مؤثر میباشد یا شرط تأثیر سبب؟ دوم باتوجه به این که چگونگی اهلیت در زمان ایجاب و قبول میتواند در اهلیت لازم در زمان قبض اثرگذار باشد، این سؤال مطرح است که آیا هنگام ابراز ایجاب، مخاطب آن باید اهلیت داشته باشد؛ یا بدون اهلیت مخاطب نیز ایجاب به قوت خود باقی است؟ به این صورت که مخاطب ایجاب، با افاقه و توجه به ایجاب میتواند قبول خود را ابراز کند.
برفرض این که تحقق قبض، نیاز به اذن نداشته باشد به نظر میرسد: طبق نظراول، چون بنا به فرض، عقد به ایجاب و قبول محقق شده است؛ دلیلی وجود ندارد که آن، با عروض فوت و اسباب حجر باطل شود؛ بلکه عقد به قوت خود باقی است تا دلیل محکمی بر بطلان آن اقامه شود."