چکیده:
یوسف همدانی از عارفان بزرگ قرن پنجم هجری است. او یکی از موجدان بزرگ طریقت نقشبندیه و پیشرو طریقت خواجگان و از عارفان صاحب کرامت است و به اعتبار کراماتش از ارتباطات ذهنی خاصی برخوردار بوده است.در این مقاله با استناد به اقدم منابع، به بررسی و نقد و تحلیل زندگی، احوال، آثار، شاگردان، روایات و کرامات او میپردازیم.
Khaje Yousof-e Hamedani is one of the great mystics of the fifth century. He is، also ، considered as one of the pioneering founders of the mystical path of Naghsh Bandiye who enjoys a good reputation for many blessings and unique mental relations. In this paper، the author، based on the early documents، presents detailed analysis of life، states ، works، followers، and blessings of the great mystic.
خلاصه ماشینی:
"اما استاد دکتر محمدامین ریاحی با تحقیقات ارزندهای که درباره خواجه یوسف همدانی انجام داده، معتقد است که مندرجات این رساله از جمله آنچه درباره نام و نسب و عصر خواجه یوسف، محل تولد و وفات او و نیز تصویری که از شخصیت خواجه یوسف ارائه شده غیر از شخصیت واقعی اوست که در رتبةالحیات (تنها اثر بازمانده از خواجه یوسف همدانی) و روایات دیگر به دست آمده است.
ق) از شهرت عظیمی برخوردار بود، اما پس از آنکه در دورۀ صفویه (بعد از قرن دهم) که آبشخور ذوق و اندیشه ایرانی تحول وسیعی یافت و به تبع آن شهرت بزرگان روزگار کهن و آثارشان نیز از تأثیر عواملی چند کاهش یا افزایش یافت، خواجه یوسف در شمار فراموششدگان در آمد و از آن به بعد دو نکته نام او را به میان میآورد، یکی آن حکایت مشهور ابن سقا و دیگر توبة سنایی به دست او (ابن الجوزی، 1969: 4/ 62 و 61؛ ابن خلکان، 1948: 76؛ فروزانفر، 1340: 90؛ امین ریاحی، 1366: 628، 19، 12، 7).
کرامت دیگری از این دست از زبان شیخ اوحدالدین ابوالفخر کرمانی (اوایل قرن 7) نقل شده است: «روزی شیخ یوسف همدانی که بیش از هفتاد سال بر سجاده شیخی نشسته بود و به غیر از نماز جمعه از خانه بیرون نمیآمد در خاطرش آمد که به جایی برود و چون نمیدانست که به کجا رود سر استر را رها کرد تا به هر طرف که خداوند میخواهد او را ببرد."