چکیده:
در نخستین سده های هجری، سرزمین ایران صحنه زدوخوردها، شورش ها و انقلاب هایی خرد و کلان با انگیزه های مختلف سیاسی، دینی و اجتماعی بود. در این میان، شاید کم آوازه تر و گمنام تر از همه، قیام ابوعیسی اصفهانی است که به دلیل یهودی بودن وی و پیروانش، قیام در کشوری با جمعیت مسلمان و همچنین ابهامات و اختلاف اقوال درباره ماهیت و کیفیت این نهضت و پیامدهایش به جاست که مورد توجه و بررسی جدی تری قرار گیرد. ابوعیسی یک یهودی مقیم اصفهان و درواقع، نخستین یهودی ایرانی است که در نیمه دوم سده دوم هجری با استفاده بهینه از فضای بحرانی و آشوب زده آن عصر با آموزه های دینی بعضا جدید و ادعاهای مسیحایی، پس از گردآوری هواداران بسیار بر ضد حکومت امویان شورید و به قولی مغلوب و منکوب و به قولی دیگر از نظر غایب و در غاری پنهان شد و بنا به روایتی دیگرگونه، برای ابلاغ پیام خدا و رسالت خویش به بنوموسی که آن سوی نهر مرمل می زیستند، راه بیابان در پیش گرفت. قیام وی- که یک نهضت موعودباورانه مهم در تاریخ یهود است- ابتر و بی ثمر نماند و اصحابش موسوم به «عیسویه» یا «اصفهانیه» در نظر و عمل راهش را ادامه دادند.
In the early centuries، the land of Persia was a scene of clashes، riots، revolutions – great and small – consisting of various political، religious، and social motivations. In the meantime، maybe the least known of all is the uprising of Abu ‘Isa Isfahani، which، because he and his followers were Jewish and as it was a resurgence in a country with a Muslim population as well as due to the ambiguities and differences in reports concerning the nature and quality of this resurgence and its aftermaths، it befits to be more seriously examined. Abu ‘Isa was a Jew residing in Isfahan and in fact was the first Iranian، who revolted against the Umayyad rule after gathering many partisans in the second half of the second century A.H. with an optimal utilization of the intrigued atmosphere of that era and with new religious – and sometimes Christian – doctrines. According to some reports، he was defeated and suppressed، and according to others، he disappeared and hid in a cave، and yet according to some other reports، he took to the desert to convey God’s message and his own mission to Banu Musa، who lived on the other side of the Mermel River. His revolt – which was an important apocalyptic movement in the Jewish history
– was not left idle، as his companions، called ‘Isawiyya or Isfahaniyya، followed his way both in theory and practice.
خلاصه ماشینی:
آشنايي با اين قيام، که نخستين قيام يهوديان ايـران بـه شمار ميرود، و بررسي و ارزيابي ابعاد و جوانـب متعـدد آن و همچنـين شـناخت اجمـالي از احوال رهبر آن که بانفوذترين «پيامبر» يهودي بين بارکوخبا ١(در سدٔە دوم م) و شّبتاي صِـوي٢ (در سدٔە هفدهم م) بود و دواعي و اهدافي که از اين جنبش در سر داشته است ، خالي از لطـف و فايده نيست و چه بسا ضروري مينمايد؛ زيرا در منابع موجود آگاهيهايي به نسبت پراکنده و اندک و اطلاعاتي جسته گريخته از ابوعيسي و نهضت او در اختيار داريم و هيچ مطلب مسـتقل و جامعي در باب اين موضوع به زبان فارسي نوشته و منتشر نشدهاست .
در باب خاستگاه و منبع اين آموزه دو نظـر وجود دارد: يکي آن که ابوعيسي تحـت تـأثير «رکابيـان» مـذکور در سـفر ارميـا (۳۵) بـه ايـن ممنوعيت قائل شدهاست ١ و ديگر آن که اين عقيده مقتبس از احکامي مشـابه در تلمـود اسـت ، مثلاً در بابا بترا (b٦٠) آمدهاست که «يهوديان تا وقتي که در تبعيد به سر مـيبرنـد، نبايـد بـه گوشت و شراب رو بياورند!» به نظر ميرسد که گـروه معـروف «عـزاداران صـهيون» -کـه در قرون وسطي براي ويراني معبد دوم روزه و ماتم ميگرفتند و بيشـتر قراييـان از اعضـاي آن بـه شمار ميرفتند- (نتصر، ۱/ ۲۱) نيز پايبند اين حکم بودند (واسرشتروم، ۷۶).