چکیده:
«کمال گرایی» نظریه ای اخلاقی است که از ظرفیت های در خور توجهی در تبیین خیر و سعادت آدمی برخوردار است. در قرائت رایج از این نظریه، تمرکز بر ذات انسان و ویژگی های ذاتی اوست و مدعای اصلی آن این است که انسان از طریق پرورش و شکوفاسازی استعدادهای ذاتی خود می تواند به کمال مطلوب خویش نائل شود. طرفداران این نظریه معتقدند ذات انسان فی نفسه ارزشمند است و لذا پروراندن استعدادهای ذاتی به سعادت انسان می انجامد.
این مقاله پس از بررسی قرائت های مختلف کمال گرایی و تحلیل دعاوی اصلی آن، به مروری بر مهم ترین ادله ی این نظریه می پردازد. در مرحله ی بعد، مهم ترین ایرادات وارد بر این نظریه، از جمله انکار ذات گرایی، طرح و بررسی می شوند. اشکال اصلی ای که متوجه این نظریه است ذات گرایی است که بسیاری از اندیشمندان با آن مخالف اند. این مقاله به نحو اختصار، به تحلیل مدعیات این نظریه و بررسی اشکالات مخالفان و پاسخ آن ها می پردازد. نکاتی که در پاسخ به این اشکالات مطرح می شود ما را به این نتیجه رهنمون می گردد که کمال گرایی به منزله ی دیدگاهی که به ذات انسان و کمال او توجه عمیق دارد، قابلیت های زیادی در تبیین مسائل اخلاقی جدید دارد.
خلاصه ماشینی:
"در مورد ویژگی (٢) نیز غالبا اتفاق نظر دارند، گرچه تفاوت هایی به چشم می خورد: ارسطو استعداد اصلی انسان را فعالیت بخش عقلانی نفس می داند؛ برخی فیلسوفان معاصر، مانند هرکا این استعدادها را شامل ظرفیت فرد برای عقل نظری و عملی و ظرفیت هایش به مثابه ی یک موجود جسمانی می داند؛ برخی مانند گرین و برینک ١٨، معتقدند ظرفیت عقل عملی _ یعنی کنترل ارادی فکر و عمل _تفسیرگر زندگی کمال گرایانه برای انسان است .
در پاسخ به این پرسش که چرا پرورش طبیعت انسان خیر است (که مساله ی اصلی کمال گرایی است )، هرکا می گوید طبیعت همان ذات است ، و رابطه ی تبیینی بین پرورش ذات و خیر زندگی وجود دارد؛ به این ترتیب که از آن جا که پرورش ذات ، خود، یک آرمان ارزشمند است ، پس ذاتی بودن یک ویژگی بیانگر ارزش آن است .
بدین ترتیب ، اگر چنین است که «پروردن ذات انسان » عبارت است از کمال گرایی ، که علی القاعده همین طور است ، پس دیگر نمی توان آن چه را که قائلین این نظریه به عنوان تبیین مبنای خود ذکر کرده اند، با تکیه بر مبانی مخالف انکار کرد.
یعنی از نظر دورسی ، این ادعا که «دست یابی به خیر، مستلزم آن است که ما خواسته هایمان را در معرض کنترل عقلانی قرار دهیم » برای اثبات کمال گرایی کافی نیست ، زیرا این قول مشخص نمی کند که چرا ما باید خواسته های خود را به نحو کمال گرایانه کنترل کنیم .
8. Hurka, Thomas, (1993), Perfectionism, New York: Oxford University Press.
Sher, George, (1997), Beyond Neutrality: Perfectionism and Politics, Cambridge: Cambridge University Press."