چکیده:
مدرنیته وضعیتی است که هستی اجتماعی و آگاهی زیستی به شکل متقابل الگوی زیست و تفکر
مدرن را بازتولید می کنند. در این وضعیت زیستی سوژه خود بنیاد مدرن تمامی نهادهای تمدنی مدرن را
انعکاسی از نسبت آگاهی خود با زیست خود می داند و کنش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی
خود را براساس درک خود آگاهانه از زیست جهان خود انجام می دهد. البته خود آگاهی زیستی لزوما در
تمام شهروندان یک جامعه مدرن ظهور نمی یابد؛ اما می توان در کلیت زیستی این جامعه آن را مشاهده
کرد و در چنین شرایطی هنر، تفکر، سیاست و... به شکل همزمان بر محوریت آگاهی خود بنیاد شکل
م یگیرد و باز تولید می شود.
Modernity is a situation in which, by interaction between social being and
life-consciousness, the life pattern and modern thinking is reproduced. In such
a life situation, modern autonomous subject considers all modern civil
instituations as a reflection of relation between his consciousness and life and
manages his political, social, economic and cultural action on the basis of his
conscious perception of his world-life. Certainly, self-consciousness does not
necessarily reveal in all citizens in a modern society; but it could be seen in
totality of life in this society. In this conditions, art, thought, politics and…,
simultaneously are shaped and reproduced on the basis of autonomous
consciousness
خلاصه ماشینی:
مدرنیته در اروپا بر مبنای چهار عنصر بنیادین تجربه شده است که درک مدرنیته مستلزم بازشناسـی اهمیت و جایگاه این عناصر است : ١- شکل گیری سازه دانایی مدرن ◊ ٦٦ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره نوزدهم / تابستان ١٣٩١ ٢- رشد بورژوازی و تکوین آن ٣- پیدایش دولت - ملت های مدرن ٤- تشکیل نهادهای تمدنی جدید به عنوان مظاهر عینی مدرنیته ویژگی اصلی تجربه مدرنیته در اروپا، رابطه دیالکتیکی میان وجوه عینی و ذهنی مدرنیته است که به زیست اروپایی خصلتی خودآگاهانه بخشیده است .
او بـه دنبـال ترکیـب الهیـات جزمی مسیحی و فلسفه بود و تلاش می کرد تا پیوند میان آن دو را نشان دهد اما در قرن چهـاردهم بـا ◊ ٧٤ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره نوزدهم / تابستان ١٣٩١ ظهور ویلیام اوکام الهی دانی را می یابیم کـه دریافتـه اسـت کـه پیـشینیان وی حقـایق مـسیحی را بـا متافیزیک کاذب در آمیخته و الهیات فلسفی را شکل داده اند.
(٢٨) پیوند گسست ناپذیر میان بورژوازی و مدرنیته ریشه در ایـن واقعیـت تـاریخی دارد کـه خودآگـاهی ◊ ٨٠ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره نوزدهم / تابستان ١٣٩١ زیستی که به انسان اروپایی امکان توسعه عقلانیت ابزاری و ساماندهی زندگی سیاسی و اجتماعی خـود را بر مبنای خرد خود بنیاد مدرن می دهد ریشه در پیدایش و تکوین بورژوازی دارد.
نهادهـای تمـدنی مـدرن ◊ ٨٢ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره نوزدهم / تابستان ١٣٩١ انعکاسی از هستی اجتماعی عقلانی در حال شکل گیری در اروپای جدید بود کـه عقـل ابـزاری مـدرن برآمده از مناسبات بورژوازی را جایگزین عقل غریزی سنتی و اسطوره های فرا طبیعی می کرد.