چکیده:
The image of God has been presented in a particular way in each culture and civilization. Such images which are born out of particular beliefs of a different schools of thought، directly influence the thoughts and deeds of the people، as well as the construction of their ideologies and worldviews. Our efforts in this paper are directed towards studying and comparing the image of God in the viewpoints of two Muslim philosophers، namely، Naser Khosrow Ghobadiani and Sanaii Ghaznavi، in order to find and understand the differences and similarities between these two scholars and، from there، analyze the influential factors on these considerations and viewpoints.
خلاصه ماشینی:
اما نام های خداوند که همواره در کلام اسلامی مورد بحث بوده است از نظر ناصرخسرو چیزی فراتر از صفات خداوند نیست ، بنابراین این بحث هم از نظر وی موضوعیتی ندارد، چنـان کـه خـود می گوید: «و گویند خدای را نودونه نام است و هر نامی را معنی دیگر است و هر عاقلی داند که آن کـس که نودونه معنی با او باشد یک چیز نباشد و از آن نودونه چیز باشد به ذات خویش و این تکثیری باشد نه توحید در سخن این گروه » (ناصرخسرو، ١٣٣٢: ص ٤٤).
نکتۀ قابل تأمل دربارة سنایی این است که وی تـا آنجـا کـه مـی توانـد چـه در تنزیـه خداونـد و چـه در موارد دیگری که سخن از خدا می گوید سعی دارد تا از قرآن و مضـامین آن عـدول نکنـد.
نگرش سنایی ازآن روی که مانند ناصرخسـرو وابسـته بـه گـزاره هـای فلسفی و عقلانی محض دربارة خداوند نیست راحت تر می تواند با این تصاویر کنار بیایـد چـراکـه از نظـر سنایی آدمی نمی تواند با خرد خود این مفاهیم را درک کند، بلکه درک کامل این مفاهیم مستلزم رابطه ای فراعقلانی با خدا است : عـاشقـان سـوی حضـرتـش سـرمست عقـل در آستیـن و جــان بــر دســت (سنایی، ١٣٨٧: ص ٦٣).
ترکیب این دو خدا اگرچه برای ناصرخسرو چندان آسان نیست اما بـه هـرروی وی هـم سـاحت تنزیهـی خداوند را در نظر دارد و هم رابطۀ او را با هستی .