چکیده:
شرایط به شدت متحول دوران پس از جنگ سرد با شاخصۀ وابستگی متقابل و جهانی شدن ، ضـمن گستراندن حوزه های موضوعی روابط میان کشورها، کـنش گـران متعـددی را در عرصـۀ سیاسـت خارجی به تکاپو واداشته است . نوشتار حاضر با هدف بررسی روابط ایران وچـین ، در ایـن بـستر متحول و در دوران بعد از انقلاب اسلامی به ویژه در دودهۀ اخیر،بااذعان به شاخـصۀ نوسـان در روابط دوجانبه و درنظر گرفتن این سوال که با وجود بنیان های راهبردی مستعد همکاری فراگیـردر نزد دو طرف ، مهم ترین موانع و چالش های فراروی اتحاد استراتژیک میان چین و جمهوری اسـلامی ایران کدام اند، بر این اعتقاد است که عواملی چون تنش هـای سـاختاری، لابـی رقبـای منطقـه ای، انتظارات متفاوت و نقش آمریکا مانع از تحقق همکارهای فراگیر میان دو طرف شده است .بررسـی نوسان روابط ، بنیان های راهبردی زمینه ساز همکاری مـشترک و در نهایـت موانـع فـراروی تحقـق همکاری فراگیر مهم ترین بخش های نوشتار حاضر است .
The changing condition of post Cold War era with some characteristics such as interdependence and globalization have caused multiple actors advent and issues diverse in foreign policies. With concern of the context، the aim of this articles is study of Iran- China relations after Islamic revolution. This article argues Iran and China have more reasons to create comprehensive cooperation but some variables like Structural tensions، regional countries lobbies، different expectations and U.S role are the main obstacles to have strategic relations between the two countries. Reviewing of Iran-China relations، examining of strategic basis and finally obstacles of comprehensive cooperations are sections of this article.
خلاصه ماشینی:
روحانیت با استفاده از شبکه وسیع اعضای خود و با استفاده از منابع و عوامل قدرت یاد شده در فوق،دست به سازماندهی نیروهای اجتماعی زدند و فرایند بسیج مردم و حرکت آنها در تظاهرات عمدتا بوسیله روحانیون و به خصوص امام خمینی(ره)امکانپذیر بود.
در انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 چند عامل دارای نقش محوری بودند؛از جمله آنها میتوان به رهبری منسجم امام خمینی(ره)،نیروهای اجتماعی قوی و موثری چون روحانیت و شبکه گسترده آن و همچنین حضور همه جانبه مردم و گروههای گوناگون اجتماعی اشاره نمود.
در انجام این پژوهش ابتدا تلاش خواهد شد تا جایگاه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد واکاوی قرار گرفته و سپس به تعریف عملیاتی کشورهای فارسیزبان پرداخته شود.
ایران با توجه به پیشینه تمدنی،تاریخی، فرهنگی و مذهبی خود از منابع قدرت نرم مناسبی در مقایسه با بسیاری از کشورها برخوردار است که در صورت توجه و برنامهریزی برای هدفمند کردن و بهرهبرداری از منابع بالقوه میتواند یکی از کشورهای موفق در کاربرد دیپلماسی عمومی در منطقه و جهان باشد(داداندیش واحدی،1390:146).
لذا به اعتقاد نگارندگان دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران،فرآیندی است که از طریق آن دولت ایران ارتباطات و روابط مستقیم با مردم یک کشور خارجی برقرار میکند تا منافع ملی را توسعه و تامین کند و ارزشهای خود را در آن جامعه اشاعه و گسترش دهد.