چکیده:
پرداختن به مناسبات عاشقانه زن و مرد به شکلی خنده آفرین سبب شده که غالب آثار کمدی سینمای ایـران ، چـه قبل و چه بعد از انقلاب ، در ژانر کمدیـ رمانتیک قرار گیرنـد. قهرمانـان مـرد و زن ایـن فـیلم هـا معمـولا پـیش از پیوندشان در پایان روایت ، از راهنمایی و کمک های دوستانی از جنس خود بهره میگیرند. در چارچوب نظریه ژانـر، درک چگونگی رابطه قهرمانان مرد و زن کمدیـ رمانتیک با دوستانشان و اینکه این بازنمایی حامی و تقویت کننـدة کدام ارزش ها و باورها برای مخاطبان است ، هدف این پژوهش است . بـدین منظـور، یـازده فـیلم کمـدیـ رمانتیـک ایرانی، که در بازة ١٣٦٩ تا ١٣٩٠ در سالن های سینماها نمایش عمومی داشـته انـد، بـا بهـره گیـری از تقابـل هـای دوجزئی، تحلیل متن شده است . نتایج پژوهش گواه آن است که تقابـل رفاقـت مردانـه / دوسـتی زنانـه در کمـدیـ رمانتیک ایرانی بیانگر درونمایـه بیهـودگی اتحـاد زنـان اسـت و ایـن درونمایـه ، دسـت انـدرکار بازسـازی اجتمـاعی ایدئولوژی مردسالاری است . همسر (١٣٧٣) تنها روایت این پژوهش است که از این الگوی تقابلی پیروی نمی کند و در آن دوستیهای زنانه به رسمیت شناخته می شوند و ستایش می گردند.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس ، پژوهش حاضر در پی آن است که برخلاف رویکرد متـداول «سـطحیانگـاری سینمای کمدیـ رمانتیک ایران »، مسیری دیگر در مواجهـه بـا ایـن ژانـر برگزینـد و از طریـق تحلیل انتقادی برخی از فیلم های ژانر کمدیـ رمانتیک سینمای ایران ، به مثابۀ متونی رسـانه ای، دریابد که روایت های این ژانر، رابطۀ قهرمان زن و قهرمان مرد با دوستانشـان را چگونـه تصـویر میکنند و این بازنمایی، حامی و تقویت کنندة کدام ارزش ها و باورها برای مخاطبان است .
فـیلم میتواند، همچون بسیاری از دیگر روایت های کمدیـ رمانتیک ، همین جا با پایان خـوش ازدواج مریم و علی پایان یابد، اما این کافی نیست ؛ چون مریم هنـوز بـه سـزای دوسـتیهـای زنانـه و سنت شکنـیاش دربارة تشـریفات پیش از ازدواج نرسیده و به اندازة کافـی تنبیه نشده است .
البته چنین پایانی سبب میشود روایت رندانه از پاسـخ بـه برخـی پرسـش هـا طفـره بـرود؛ درحالیکـه اساسـا علـی در فهـم نیـت خیرخواهانـۀ مـریم در فـراهم آوردن زمینـۀ آشـتی او و خانواده اش اشتباه کرده ، چرا مریم باید تاوان پس بدهد و تحقیر شود؟ و اینکـه در تقابـل علـی/ مریم چرا مریم مستقل ، مدیر، و جسور نمی تواند «سردستۀ جماعت دختران سنت شکن » باشـد، اما علی شوت دروغگو (دربارة هویـت خـود و پـدر و مـادرش ) و ترسـویی کـه در دوران کـار در کارگاه شهامت ابراز عشق به مریم را ندارد، می تواند به «نمایندگی از همۀ پسرهای دل شکسته » حـافظ سـنت هـا شـود و از دخترهـا بخواهـد کـه بـه نفـع بـرآورده شـدن نیازهـای پسـران از خواسته هایشان چشم پوشی کنند؟ همۀ این ها در حالی است که مریم اساسا مخالف ازدواج (کـه در کمـدیـ رمانتیــک فــوق العـاده اهمیــت دارد) نیســت و پیشـنهاد او صــرفا بیــان راهکــاری خیرخواهانه برای تسهیل ازدواج دختران است .