چکیده:
در مقاله حاضر، تشبیهات روضه الانوار، از جهات مختلف ساختاری،موضوعی،ارکان تشبیه،کیفیت وجه شبه، مفرد و مرکب بودن، زاویه تشبیه و...بررسی و تحلیل شده است. سپس با بررسی آماری و بسامدی مباحث، نگرش خواجو در کاربرد تشبیهات بهتر نشان داده شده است.روضه الانوار حاوی 1827بیت و839 تشبیه است، که برحسب مقایسه تعداد ابیات و تشبیهات مشخص می شود که نسبت تشبیهات به ابیات 46% است یعنی تقریبا هر دو بیت حاوی یک تشبیه است.
خواجو، بیشترین مشبه تشبیهاتش را از اوصاف انسانی(7/50%) و مفاهیم مجرد و انتزاعی(8/24%) انتخاب کرده و بیشتر مشبه به تشبیهات را از اشیا(5/32%) و طبیعت(5/18%) اخذ کرده است. از نظر زاویه تشبیه حدود 96% تشبیهات خواجو تکراری و کلیشه ای است و تشبیهات بکر و تازه در روضه الانوار کم است، همچنین گرایش او به تشبیهات مفرد بیشتر است و از تشبیهات مرکب استفاده چندانی نکرده است.
Bless being caliph of human on the earth، bless” is the latest story from the last collection (Entekhab) of SiminDaneshvar.In this story the main character in facing death، reaches a belief of her own eternity and continuity through the next millennium in another skeleton with creating a content syndrome by the author in a intuition and illumination attitude. The objective of this study is Daneshvar’s tip analysis of the illustration of the character’s eternity in relation to the selection of the content that has been presented by the author. In this narrative، Daneshvar creates a deep-structural bed related to the theme، fighting to illustrate the eternity of the main character via illuminated discussions. In this way، she has reached the same essence with the typiocal “self” in mysticism and illumination.The result of the work demonstrates that the creation of this link has brought success to the author in illustrating the character’s eternity after her death.
خلاصه ماشینی:
"در روضه الانوار از بسامد بیشتری برخوردارند، چند نمونه ذکر شده و عناصر مورد نظر در ابیات ، پررنگ و برجسته ، نشان داده می شود: بلبل طبعش چو برارد صدا پرده توحید زند در نوا (خواجوی کرمانی ، ٥،١٣٧٠) گوهرجان طوق کمربند او طوطی دل صید شکر خند او (همان ،١٠) شمع سخن در خور پروانه نیست گنج سخن لایق ویرانه نیست (همان ،٣٤) دستگهم بین چو کف صوفیان قامت من چون الف کوفیان (همان ،١٠٢) پیر خرد خرقه ازو یافته وز دل او شمسه جان یافته (همان ،١٥٧) ترکیبات و تشبیهات زیر نیز مربوط به عناصر و اوصاف انسانی است انسان به حور(خواجو،٤٨)، انسان به نور(همان ،٤٨)،انسان به شمع (همان ،٥٠)،انسان به گوهر(همان ،٥٠)،انسان به جان (همان ،٥٠)،انسان به ماه (همان ،٥٠)، انسان کامل به مشعله (همان ،٤٢)،انسان کامل به قلم (همان ،٤١)، انسان کامل به ابر(همان ،٤٤)، طبع به اهرمن (همان ،٣٢)،طبع به بلبل (همان ،٣٢)، طبع به آتش (همان ،٧١)،نظر به کودک (همان ،١١٢)، زبان به تیغ (همان ،١٤)، زبان به مرغ (همان ،٣٦)،زبان به لعل (همان ،٣٦)،زبان به افعی (همان ،٦٣)،رخ به مهر(همان ،١١)،رخ به لاله (همان ،٢٩)،چشم به شیشه می __________________________________________________________________ (همان ،٢١)،اشک به لاله (همان ،٧٧)،اشک به در(همان ،١١٩)،سرشگ به سرخاب (همان ، ١٠١)،کف به ابر(همان ،١٣٦)،قامت به الف (همان ،١٠٢)،خواب به پرده (همان ،٢)، آه به ناوک (همان ،٧٣)،آه به سنان (همان ،٢١)،موی به زنجیر(همان ،١)، شاعر به ذره (همان ، ٨١)، شاعر به باد(همان ،٩)،شاعر به قطره (همان ،٩)،روی پیامبر به آینه اسکندری (همان ، ١٣)، گیسوی پیامبر به سنبل (همان ،١١)،پیامبر به واسطه عقد(همان ،١٠)،پیامبر به طاوس باغ الهی (همان ،١٠)،روان به مرغ (همان ،٦)،روان به آب (همان ،٢٥)،روان به حور(همان ، ٨٥)،معانی به نور(همان ،٨٣)، معانی به مرغ (همان ،١٠٩)، معانی به ابر(همان ،١٠٩)،جان به مرغ سلیمان (همان ،٣)."