چکیده:
همچنانکه ظهور صنایع در شهری شدن جوامع سنتی و رشد مدرنیزه تاثیر بسیار داشته است؛ باعث تغییراتی در فرهنگ، ادبیات و هنر این جوامع نیز گردیده است. آرمان شهری که انسان از پیشرفت صنعت در انتظار آن بود با تمام جذابیت ها،کشش ها و حتی دافعه ها در آثار هنرمندان و نویسندگان رخ نمایاند و تاکنون نیز تاثیرات خود را نشان می دهد. در کشور ما یکی از مهمترین این صنایع، صنعت نفت است که از زمان شکل گیری تا کنون کانون توجهات اقتصادی، سیاسی و ... بوده است. این صنعت که در جنوب کشور، رشد چشمگیری داشته؛ در شیوهء زندگی مردمان جنوب تاثیرات بسیار داشته است. در این مقاله با بررسی مکتب داستان نویسی جنوب به دنبال تاثیرات صنعت نفت در ادبیات داستانی خواهیم بود و نقش این صنعت را در ظهور سه نویسندهء منتخب داستان نویسی جنوب ایران بررسی خواهیم کرد. دلیل انتخاب این سه نویسنده سبک داستانی منحصر به فرد آنهاست که نه تنها در مکتب داستان نویسی جنوب بلکه در جریان داستان نویسی معاصر فارسی تاثیر گذار بوده اند.
Ahmad Azizi (1737- ) is one of the revivers of Shath in contemporary period. He could revive the meaning ofShath with relying on the old findings in the field and by increasing the verbal، pictorial styles and various thematic fields to it. In this way he could; for example، to express a kind of social mysticism which in verbal and pictorial ways got close tocaricalmatur (word play).However، in spite of these various verbal methods، thematic aspect of the work isn’t sacrificed for Azizi’s language and he is more optimistic to the world in comparison to other caricalmatur writers. His Shath compared with oldShathis more obvious and applied ones.The current study makes an attempt in a descriptive-comparative way to introduce Azizi and his shaths in collection of “One Hot Glass of Shath” andoffer verbal، imaginary and thematic Shathsin Aziz’s prose compared with ParvizShapour and other caricalmaturers.
خلاصه ماشینی:
"این اتفاق خوش یمن که می توان از آن به خوش قدمی صنعت نفت برای ادبیات جنوب تعبیر کرد در بسیاری از داستانها به آسانی قابل رؤیت است به منظور تأکید بر این بخش به تعدادی از داستانهایی که صنعت نفت به شیوه های متفاوت درآن ها نمود داشته است اشاره می شود: همسایه ها، غریبه ها و پسرک بومی (احمد محمود)، چراغ ها را من خاموش می کنم (زویا پیرزاد)، خروس ( ابراهیم گلستان ) ، مرغ پا کوتاه (نجف دریابندری )، کالوسه (محمد اژدری ) بومی خوش آویشن (فرهاد کشوری )، اعتصاب (حسین اکبر زاده )، تابستان همان سال (ناصر تقوایی )، علیاحضرت فرنگیس (فتح الله بی نیاز)، نمادهای دشت مشوش (اسماعیل فصیح )، مکانی به وسعت هیچ (فتح الله بی نیاز)، سیاسنبو( محمد رضا صفدری )، اهل هوا (غلامحسین ساعدی )، عقرب ها را زنده بگیر(قباد آذر آیین )، میم (علیمراد فدایی نیا)، پپرو گلهای کاغذی (مسعود میناوی )، مثل باران مثل بودن (نعمت نعمتی )،گرما در سال صفر (شهرنوش پارسی پور)، اهل غرق (منیرو روانی پور) صنعت نفت و احمد محمود محمود درباره ء تأثیر محیطی که در آن رشد کرده است بر داستانهایش می گوید: « من جوانی ، نوجوانی و کودکی ام را در خوزستان گذرانده ام به نظر من جنوب و بخصوص خوزستان سرزمین حوادث بزرگ است ."