چکیده:
مسئله این جستار، واکاوی تحلیل خواجه از کیفیت حرکت و استکمال نفس (اشتداد وجودی یا حرکت در اعراض) است. دیدگاه خواجه طوسی را میتوان در دو مرحله بررسید: 1. قبل از تکون نفس: بیان خواجه برخلاف کون و فساد مشائی، ملتزم اثبات حرکت اشتدادی برای صورت نوعیه نفس است. 2. در طول حیات آدمی: اگرچه طوسی در مواضعی به زعم مشاء، حرکت جوهری نفس را ابطال میکند، اما در تحلیل سیستمی از آرای وی بهویژه در بررسی استکمال، تحقق وجودی آن در ابعاد، مراتب و مراحل آن، سرانجام وی، همگام با رأی نوافلاطونیان، اشراقیون و عرفا، ارمغان درخشش در اثبات نوعی اشتداد وجودی برای نفس است. درخشش طوسی بهسبب در دست نداشتن مبانی سازگار در مسئله حرکت و علمالنفس، جلوهگر نوعی ناسازگاری در نظریهپردازی اوست که این ناسازگاری با این حقیقت که وی در مراحل آغازین سیر اندیشه حرکت جوهری نفس است، توجیه مییابد؛ سیری که توسط صدرا به نهایت میرسد.
This article discusses Study of al-Tusi points of view about Human’s Perfecting. We study his views about substantial motion or change in accidents with seeking foundations، consequents and comparatives studies. Tusi’s view is analyzed to two points: 1) perfecting before existentiation of intellective soul، 2) perfecting of intellective soul in human’s life. 1) About the first point; Tusi’s view demonstrates intensifying movements for specific form of soul. 2) About perfecting of intellective soul in human’s life، although Tusi negates substantial motion in some places، but systematic analysis of his views is asserted intensity of being of intellective soul as Neo-Platonist، illuminationism and mysticism. Intensity of being is disagreeable with his foundations about psychology and problem of movement. But he is in the primarily way of substantial motion which Mulla-Sadra has perfected and theorized.
خلاصه ماشینی:
"بهظاهر طوسی در جدال بین افلاطون با ارسطو از یک سو و نوافلاطونیان و اهل اشراق و عرفان با اهل مشاء از سوی دیگر گرفتار آمده است؛ این جدال تا بدانجاست که دیدگاه وی را دراینخصوص ناسازگار مینمایاند: دیدگاه در باب کیفیت حرکت و استکمال نفس مبانی و مؤلفهها خواجه طوسی نفی صریح حرکت جوهری نفس در آثار فلسفی - کلامی (نظیر قول ارسطوییان) - جوهریت نفس (قائم بالذات)؛ بساطت نفس؛ نفس جسم یا جسمانی نیست (مجرد)؛ مدرک بالذات بودن نفس؛ تدبر در بدن به تصرف به آلات: تعلق تدبیری (طوسی، 1387، ص56-49؛ همو، 1376، ص105-103) - نفی حرکت جوهری - قول به کون و فساد التزام به قول حرکت بالذات نفس در اخلاقنگاری (نظیر قول فلوطین، اشراق، عرفا) قول حرکت بالذات نفس، از قدیم مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است که از اندیشوران بارز پیش از خواجه یا معاصر وی میتوان به هراکلیتوس، افلوطین، کندی، اشراقیون، و از عرفا به ابنعربی، مولوی، عزیزالدین نسفی 1 و شبستری (صاحب گلشن راز) اشاره کرد.
میتوان گفت طوسی بهسبب اهمیت قول به استکمال بالذات نفس، با وجود در دست نداشتن مبانی علمالنفسی و طبیعی نظیر مسئله حرکت، به نوعی حرکت اشتداد وجودی برای نفس قائل است و عدم تلائم اگرچه نقصی بر دیدگاه اوست، اما به هر روی با درخشش جوهری دیدگاه وی و حلقه آغازین بودن در نیل به چنین دیدگاهی، قابل توجیه است."