چکیده:
این نوشتار بر آن است که به بررسی و تبیین آراء فیلسوف و متکلم اسکاتلندی مدرسی ، یوهانس دنس اسکوتوس (١٣٠٨-١٢٦٦ م.) دربارة «معرفت » و مقایـسة اجمـالی آن بـا آراء معرفتی ابن سینا بپردازد. اسکوتوس ترجمة لاتین کتاب «الشفاء» ابن سینا را مطالعـه کرده است و آنگونه که در ضمن این نوشتار مشاهده خواهد شـد، افکـار و آراء معرفتـی ابن سینا بر آراء اسکوتوس در زمینة قوای ادراکی ، فراینـد ادراک، متعلـق طبیعـی عقـل ، اقسام معرفت و مراتب یقین و... تاثیر بسیار داشته است . به رغم اینکه هم اسـکوتوس و هم ابن سینا در حوزة افکار فلسفی به نحوی تحت تاثیر ارسطو و سـنت مـشاء هـستند و بالطبع شباهت های فراوانی در آراء این دو متفکر وجود دارد، لکن برخی تفـاوتهـا نیـز قابل طرح است . از این جهت می توان آراء این دو متفکر را با هم مقایـسه کـرد چراکـه زمینة منطقی برای چنین مقایسه ای وجود دارد. البته باید توجه داشت که بـه هـر حـال، اسکوتوس در فضای فکری مسیحیت می اندیشد و ابـن سـینا در عـالم اسـلامی ، و ایـن تفاوت فضا و فرهنگ را در هر مقایسه ای همواره باید مد نظر داشت .
خلاصه ماشینی:
٣) متعلق طبیعی عقل اسکوتوس باز هم به پیروی از ابن سینا متعلق طبیعی و اولیة عقل انسان را «موجود بمـا هـو موجـود» (inquantum ens) و اختصارا «موجود» (ens) معرفی می کند و معتقد است که عقل انـسان مـی توانـد دربارة هر امر موجود و هر امر ناموجود معقول به تفکر و تأمل بپردازد (می دانیم که از دیـدگاه اسـکوتوس موجود بما هو موجود، وجود، و موجود، که همگی دال بر مفهوم وجود یا مفهوم موجود هستند، در مقابـل حقیقت وجود یا حقیقت موجود، جملگی به یک معنا به کار می روند و لذا در این نوشتار نیز مترادف به کار خواهند رفت ).
اسکوتوس در همـان اثـر در ایـن بـاره می نویسد: اگر تغییرپذیری مثال یـا نمونـه در روح مـا یقـین را نـاممکن مـی سـازد، در ایـن صـورت نتیجه می شود که هـیچ چیـزی در روح مـا نمـی توانـد از خطـا جلـوگیری کنـد، زیـرا هـر چیزی که ذاتا در درون چنین موضـوع یـا سـوژه ای قـرار دارد نیـز تغییرپـذیر اسـت حتـی خود فعل فهم (علاوه بر این ، نتیجه می شـود کـه فعـل فهـم حتـی از روح کـه ایـن فعـل فهم در آن استقرار دارد، تغییرپذیرتر است و لذا فعل فهم هرگز صادق یا مشتمل بـر صـدق نخواهد بود) (ibid, p.