چکیده:
نگرانی متخصصین حوزه فرهنگ در خصوص علوم وارداتی از سویی و مواجهه تسامحی و شاید اباحی گری بخش قابل توجهی از مردم جامعه اسلامی نسبت به گناه اهمیت واکاوی معنا و مفهوم گناه در ادبیات دینی (قرآن) را در مقایسه با مفهوم اصطلاحی هم تراز گناه در جامعه شناسی و بدست آوردن شباهت ها و تفاوت های آن دو را نشان می دهد. به این منظور با روش تبیینی ابتدا با تتبع در آیات قرآن، واژه های هم خوان گناه را شناسایی و به تعریف آنها پرداخته و سپس از متون معتبر جامعه شناسی، تعریف مفاهیم مرتبط را استخراج و به این نتیجه رسیدیم که دو محیط مزبور به رغم بعضی مشترکات، از نظر منبع، رویکرد، جامعیت و مانعیت و وفاق نظر درخصوص تعریف با یکدیگر تفاوت های مبنایی دارند.
The specialists’ concerns in the field of culture regarding the imported sciences and negligence or perhaps moral nihilism exposure of a considerable portion of the Islamic society to sins shows the importance of exploring the meaning and concept of sin in the religious literature (Quran) in comparison with the equivalent idiomatic concept of sin in sociology and obtaining the similarities and differences between them. To this end, using explanatory method to investigate the Quran’s verses, the synonyms of the word sin were identified and defined. After that, the definitions of the related concepts were extracted from authentic texts of sociology and it has been concluded that despite of some commonalities, the mentioned two environments have fundamental differences in respect to resources, approaches, precision and recall, and consensus in definition.
خلاصه ماشینی:
جرم را بهمعنای ذنب و گناه دانستهاند؛ چون فرد مجرم از حق منقطع میشود و خودش را از سیر الی الله و توجه به خدا باز میدارد؛ (همان: 2 / 75) اما با این تفاوت که ذنب، گویای قبح و پستی کار است و جرم، صرف بریدن از واجب میباشد.
واژههای پیش گفته که هم معنا با گناه هستند، از نظر گوهر معنایی وجه مشترکی دارند و آن «نبایستگی فطری و خلاف مقتضای طبع انسانی بودن» است و وقتی از سه منظر یادشده مورد توجه قرار میگیرند، نکات قابل ذکر زیر به دست میآید: ـ مجموع تعابیر ضمن حفظ گوهر معنایی، هر یک دارای ظرافت و لطافتی خاص هستند که در کاربردها و ساختار متن مشخص میشوند و محققان دانش لغت در قالب فروق لغات بدان پرداختهاند؛ همانند التحقیق که در بیان فرق ذنب، اثم، خطأ، جرم، وزر و معصیت نوشته است: در «ذنب» به لحوق، دنائت و تبعیت توجه میشود و در «اثم» به قصور و کندی و در «جرم» به بریده شدن از حق و در «وزر» به سنگینی بار و در «معصیت» به سرکشی و خلاف تکلیف رفتار کردن.
وقتی جامعهشناس از کجروی با تعابیری همانند «تنفر اجتماعی، داغ، ناهمنوا و تروریست» استفاده میکند و برچسبی که میزند و باصلابت از قوای قهریه مدد میگیرد، نوعی سستی و شاید ناامیدی و استیصال را به مخاطب انتقال میدهد و زمینههای دفع و طرد او را از جامعه به شکل خودکشی یا فرقهسازی یا ادامه تباهکاری فراهم میسازد ولی در متون اسلامی ضمن آنکه با کراهت از گناه یاد میشود، این بیان با رحمت و عطوفتی آمیخته است که مخاطب را به گناهزدایی و جبران وامیدارد و او را بیشتر از قبل به خود جذب میکند.