چکیده:
مقدمه: از دیدگاه توانبخشی، قطع عضو نوعی نقص محسوب شده که نتیجه و پیامد آن، ایجاد ناتوانی در فرد بوده و بروز مشکلات اجتماعی-روانی را به دنبال خواهدداشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع افسردگی در بیماران قطع عضو و رابطه آن با متغیرهای جمعیت شناختی انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و به شیوه مقطعی انجام پذیرفته است. در این مطالعه 160 از بیماران قطع عضو مراجعه کننده به مرکز جامع توانبخشی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. به منظور گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناختی از پرسشنامه سنجش میزان افسردگی بک-2 و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.
یافته ها: از افراد مورد پژوهش 82.5 درصد مرد و 63.8 درصد دارای همسر بودند. میانگین سن نمونه مورد پژوهش 37.5 سال (5.43= SD ) و میانگین مدت زمان قطع عضو آن ها 13.16 سال (7.22= SD ) محاسبه شد. 74 نفر (46.25 درصد) از افراد مورد پژوهش دارای علائم افسردگی نبودند، ولی 86 نفر (53.75 درصد) از آنان به نوعی درجات مختلفی از افسردگی را تجربه کرده بودند. همچنین عواملی مانند وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، اشتغال و سطح قطع عضو با این عارضه ارتباط معناداری دارند.
بحث و نتیجه گیری : براساس یافته ها، 53.75 درصد از افراد مورد مطالعه با مسئله افسردگی درگیر بوده و به درجات مختلفی از آن گرفتارند. با توجه به وجود میزان قابل ملاحظه ای از علائم افسردگی در جامعه مورد مطالعه و اهمیت موضوع حمایت های اجتماعی در رویکردهای نوین توانبخشی، پیشنهاد می شود برخی برنامه های آموزشی سودمند و کارگاه های مهارتی جهت کاهش افسردگی این قشر از بیماران برگزارگردد.
Introduction : From rehabilitation point of view, amputation is a deficit resulting in the individual’s disability and subsequent psychosocial problems. This study has been conducted in order to determine Prevalence of depression in the amputated patients concerning demographic variables.
Methods & Materials : In this cross-sectional descriptive-analytic study, 160 referred to rehabilitation center of Red Crescent society of Islamic republic of Iran were included using random sampling. To gather the date, Beck Depression Inventory-II was used as well as demographic variables questionnaire. Data analysis was completed through SPSS.
Results : The sample consisted of 82 . 5% male, and 63 . 8% were married. The mean age of the sample was 37.5(SD: 5.43) and the mean years of amputation was 13.16(SD: 7.22). 74 subjects (46.25%) did not have the sign of depression, however 86 (53.75%) had somehow experienced degrees of depression. Also factors such as marital status, education level, and employment and amputation level are of significant relationship with depression.
Conclusion : The results indicated that 53.75 % of subjects were involved with depression of different severity. According to considerable amount of signs in the above-mentioned society and the significance of social support in new approaches, some useful educational programs and skill enhancement workshops is recommended so as to decrease the depression of the subjects.