چکیده:
کیومرث از شخصیت های مهم اساطیر ایران است که اسطورة زندگی وی در طول تاریخ ، تحول و دگرگونی های بسیاری را پشت سر گذاشته است . در منابع پیش و پس از اسلام به عنوان نخستین انسان و نخستین شاه معرفی شده است ، اما شواهد نشان می دهد که او تنها اولین انسان و شاه نیست ، بلکه پیشینة او به دورههای بسیار کهن تری باز می گردد،گرچه در کهن ترین متن ایرانی ، گاهان، نامی از او نیست ؛ اما نشان او را می توان یافت . کیومرث درواقع ، بازماندة اندیشة کهن تری است که در آن آفرینش از پیکر غول خدای اولیه شکل می گیرد و زندگی با آن آغاز می گردد. این باور در بین اغلب ملت ها وجود دارد، ولی در ایران به دلیل اسطوره زدایی زرتشت و علاقة وی به مفاهیم انتزاعی ، اندیشة آغازگر اولیة هستی تقریبا از بین رفته و جای خود را به اهورا مزدا به عنوان خالق همة آنچه هست و خواهد بود، داده است . در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از نظریة ماکس مولر وتطبیق اساطیر هم خانواده، به ویژه اساطیر هند، چهرة بندهشی اسطورة از یاد رفتة کیومرث بازسازی شود؛ سپس ، باکمک نظریة ژرژ دو مزیل ، ساختار سه کنشی اسطورة کیومرث به عنوان «آغازگر آفرینش ایرانی » مشخص گردد.
خلاصه ماشینی:
"در روایت های دورة اسلامی نیز بیش از هر چیز کیومرث ایجادکنندة نهاد شاهی و بنیانگذار تمدن در میان آدمیان به شمار می رود، ولی با وجود این ، یک بار در شاهنامه در بخش داستان خسرو پرویز به عنوان “نخستین انسان ” از او یاد می شود: چو از خاک تا جانور بنده کرد نخستین گیومرت را زنده کرد(شاهنامه ، ٨: ٨٩) شواهد نشان می دهد که نقش کیومرث در تاریخ اساطیری ایران به موارد پیش گفته محدود نمی شود، بلکه در ادوار بسیار کهن ، آفرینش جهان از طریق کیومرث صورت گرفته است .
در روایت پهلوی اشارهای بسیار پرمعنی نهفته است دربارة تن پسین و آخر زمان که روان همة چهارپایان، دیگربار هم چنانکه از گاو اولیه پدید آمده بودند، بدو بازگشته و یگانه می شوند و مادگان باز به یک ماده و نران باز به یک نر آمیخته شوند، تا باز به گاو اولیه بپیوندند و بازآمیزند (روایت پهلوی،فصل ٤٨،بند١٠٣)؛ این بازگشت همة حیوانات به پیکر گاو نخستین در پایان جهان به شکل بس مبهمی درمتون، درمورد تکپیکری شدن انسان نیز آمده است : در روز رستاخیز استخوانها از مینوی زمین ، خون از آب، موها از گیاهان، جان از آتش باز خواسته شود، همانگونه که در آغاز بدانها سپرده شده بود (بندهش ، بخش ٣١، بند٦) و اهورامزدا گوید زمین را برخوانم و از او استخوان و گوشت و پی کیومرث را خواهم ، آب ارنگ را برخوانم که خون آن مرده را برسان، گیاه را برخوانم و موی تن را خواهم ، فرشته ایرمن آنها را برساند و پیشتر و نخست استخوان کیومرث را دوباره به هم سازم (وزیدگی های زادسپرم، فصل ٣٤،بند٧-١٩) و اهورامزدا یکی را به دیگری آمیزد و شکلی را که خود دارد، به آن دهد (روایت پهلوی،فصل ٤٨،بند٥٥) و نیمی از نوری که همراه خورشید است ، از آن کیومرث خواهد بود (بندهش ، بخش ٣٢، بند٦) و بدین ترتیب زمین ، دریا، گیاه و آتش که به ترتیب از استخوان، خون، موی و جان کیومرث ساخته شده بودند، در پایان جهان صورت نخستین خود را بازیافته و کیومرث دیگربار هستی می یابد و شکلی چون اهورامزدا خواهد یافت و با او یکی خواهد شد."