چکیده:
مهم ترین صفت امام در فرهنگ تشیّع و بارزترین اختلاف اهل سنت بـا شـیعه در صفات امام ، عصمت امام است . برهان های فراوانی در اثبات عصمت امام ارائه شـده و از سوی اهل سنت نیز به آن ها پاسخ داده شده است . در این پژوهش ضمن بررسـی این برهان ها، اثبات می گردد که اساس همه آن ها و اصلی که سبب استواری تمام برهان ها می گردد، آن است که برای امام جایگاهی چونان پیامبرص قائل شـویم ؛ به این معنا که وظیفه امام را مانند رسالت پیامبرص ، زنـده کـردن معـارف دیـن و نگهبانی و انتقال آن ها بدانیم . این مطلب می تواند هم به منزله اصلی بر اثبات همه برهان ها باشد و هم در حکم برهانی مستقل در اثبات عصمت امام
The most important attribute of Imam in Shiite culture and the clearest difference between Shiism and Sunni about the attributes of Imam is the infallibility of Imam. Many arguments have been presented for proving the infallibility of Imam and they have been answered by Sunni Muslims too. Examining these arguments، this research attempts to show that all of their foundation and the principle that makes them sound is that we believe a position for Imam such as the position of the prophet (pbuh)، in the sense that we believe that the duty of Imam like the mission of the Prophet is the reviving of the teachings of religion، protecting and transferring them. This issue can both be as a sound principle for the proving of all the arguments and can be regarded as an independent argument for the proving of the infallibility of Imam.
خلاصه ماشینی:
"متکلمان شیعه راه های دیگر حفظ و نقل شرع مانند کتاب ، سنت ، اجماع و اخبار آحـاد را بررسی نموده و بیان می دارند که هیچ یک از آن ها بیش از ظـن را افـاده نمـی کنـد و نمی توان از طریـق آن هـا بـه عـصمت منقـولات یقـین نمـود (حمـصی رازی ، ١۴١٢: ٢۶١/٢؛ علم الهدی ، ١۴١١: ۴٢۶؛ سیوری حلی ، ١۴٠۵: ٣٣۶).
اکنون کامیابی دلایل اثبـات عصمت در گرو توفیق در این امر است : آیا آن دلایل توانـسته انـد جایگـاهی پیامبرگونـه برای امام اثبات نمایند؟ پاسخ آن است که تنها دلیلی کـه توانـسته چنـین نمایـد، برهـان «حفظ و نقل شرع » است و هیچ دلیل دیگری از متکلمان شـیعه قـادر بـه چنـین امـری نیست .
اینکه مردم باید از امام ، بدون قید و شرط تقلید نماینـد، وابـسته بـه آن است که ایشان را مانند پیامبر بدانند؛ در غیر این صورت همـان گونـه کـه در پاسـخ آن دلیل گذشت ، باید سخن امام را بر قرآن و سنت ارائه کرد که اگر درست بود پـذیرفت ؛ همان گونه که دربارٔە مجتهد رفتار می شود.
این نقدها اثبات می کند که راه های اهل سنت برای حفظ و نقـل شـرع ، در واقـع از میان بردن شرع است ، زیرا چیزی که منطقا اشکالات بی پاسخ دارد وآکنده از تنـاقض است ، چگونه می تواند مطلوب خدا و پیامبر او باشد؟ وانگهی همۀ این اشکالات در فقه است و همان گونه که گذشت ، در معـارف و اصـول دینـی اخـتلاف از ایـن نیـز بـسیار فزون تر است ."