چکیده:
دین بهمنزلة واقعیتی انکارناپذیر، از جمله پدیدههای اجتماعی است که مورد مطالعة بسیاری از دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. شاید دورکیم از میان اندیشمندان اجتماعی، معروفترین جامعهشناسی باشد که دین را بهگونة کارکردگرایانه مطالعه کرده است و تحقیقاتش در این زمینه مورد استناد بسیاری از محققان قرار گرفته و میگیرد. البته نگاه کارکردی دورکیم هرچند ممکن است در مقابل کسانی که دین را در زندگی مدرن ناکارآمد میدانند سودمند و تا حدی پاسخگو باشد، مطالعة عمیق و واقعیت دین نشان میدهد که رویکرد تقلیلگرانة دورکیم نهتنها نتوانسته حقیقت دین و حتی جنبة کارکردی آن را نشان دهد، بلکه تحقیقات سطحی و روبنایی او موجب شده تا بسیاری از محققان نتوانند گوهر دین را که منشأ بسیاری از پیامدهای اجتماعی است بهخوبی بشناسند. نوشتار پیشرو، از میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه علامه طباطبائی را که هم تخصص دینی کافی دارد و هم از کارکردهای دین غافل نبوده است، جهت ارزیابی نگاه کارکردگرایانة دورکیم برگزیده است تا در پرتو تطبیق اندیشههای این دو اندیشمند، نشان دهد که حقیقت دین در چنین حد نازلی نیست که دورکیم از مطالعة بیرونی آن بتواند در اختیار محققان و تشنگان حقیقت قرار دهد.
Religion as an undeniable reality is one of the social phenomena studied by most scholars of human and social sciences. Among social scientists، Durkheim is perhaps the most famous sociologist who has studied religion through the lens of functionalism and his studies has been and are cited by most researchers of the field. Although Durkheim’s functionalist approach can by useful and somehow liable against those who consider religion inefficient in modern life، the reality of religion and deep studies show that his reductionist approach failed to show the reality of religion and even its functional aspect، but also his superficial and super-structural studies has made most researchers unable to well understand the substance of religion which is the origin of most social outcomes. Among the views of Muslim thinkers، the present paper chooses the view of Allamah Tabatabaii، who is not only an expert of religion but also aware of functions of religion، to evaluate Durkheim’s functionalist view and compare these two thinkers’ views in order to show that the reality of religion is not in such a low position that Durkheim could provide it to researchers and seekers of reality through studying it externally.
خلاصه ماشینی:
"این حقیقت را می توان در نکاتی که علامه ذیل آیة 213 سورة بقره ضمن تعریف دین، بیان می کند، به خوبی مشاهده کرد: اول اینکه دین، روش خاصی در زندگی دنیاست که هم صلاح زندگی دنیا را تأمین می کند و هم درعین حال با کمال اخروی و زندگی دایمی و حقیقی در جوار خدای تعالی موافق است، ناگزیر چنین روشی باید در شریعتش قوانینی باشد که متعرض حال معاش به قدر احتیاج نیز باشد؛ دوم اینکه از همان روز اولی که برای بشر آمد، جهت رفع اختلاف بود (اختلاف ناشی از فطرت) و سپس رو به اکمال گذاشت، و در آخر رافع اختلاف های فطری و غیر فطری گردید؛ سوم اینکه دین خدای لایزال رو به کمال داشته، تا آنجایی که تمامی قوانینی را که همة جهات احتیاج بشر را در زندگی دربر داشته باشد، ضمانت کرده باشد.
چنان که ملاحظه شد، به خوبی نشان دادیم که اگر دین به صورت محدود و تنها بر اساس ظاهرش مورد مطالعه قرار گیرد (همان گونه که دورکیم چنین کرد) تنها بخشی از جنبه های کارکرد اجتماعی اش نمایان می شود؛ اما اگر این واقعیت الهی با نگاه ژرف اندیش اندیشمندی چون علامه طباطبائی کاویده شود، نه تنها فایده اش محدود به دنیا و جنبة اجتماعی حیات انسانی نخواهد بود، بلکه لطایف ارزندة آن و آثار و فواید فردی و اخروی اش نیز به زیبایی به تصویر کشیده خواهند شد."