چکیده:
دیدگاه صحیح درباره پدیده وحی این است که وحی حقیقتوی اسوت الهوی کوه از سوی خداوند تعالی بر برخی از بندگان برگزیدهاش نوازل شوده اسوت توا راهنموای دورافتادگان قافله کمال باشند. رهیافت دیگری نیز در تفسیر وحی ارئوه شوده کوه عبار است از وحی نفسی. بر اساس این دیدگاه، وحی پدیودهای اسوت برآموده از نفس و وجود انسان و انعکاسی است از ضمیر ناخودآگاه بشر. صاحبان این تفکر بوه علت عدم درک وحی حقیقی و منشا الهی آن به ایون دیودگاه روی آوردهانود کوه گروهی از دانشمندان غربی از جمله معتقدان به این تفکر هستند. البته این گروه از اندیشمندان برای این تفسیر از وحی هیچ دلیل عقلی و نقلویای ارائوه نکردهانود و صرفاا به ادعا اکتفا کرده اند. از سوی دیگر، دلیل قطعوی و خردپسوند بورای اابوا وحی قرآنی ارائه شده است. همچنین رویکرد وحی نفسی لوازم و پیامودهای منفوی دارد.
خلاصه ماشینی:
"لربیها همانند سایر مردم جهان تا قرن ٢٤ به وحی و پیامبر و حقایق وحی عقیده داش ند، ولای با هجوم رویکرد حسگرایی اهراطی این دیدگاه به طور کلی تغییر یاهت، تاا جاایی کاه مادعیان نبوا، ماوراآ طبیعت و مسئله وحی را به طور کلی انکار کردند چنانکه کانت میگوید ایان یاک واقعیت بدیهی و قطعی است که ماوراآ طبعیت در میان همه علوم از جایگاه واییی برخوردار بود، اما اکنون به شدا محل تردید واق شده است )ژیلسون، ٢٧٣٠: ٢٣٢ گلشنی، ٢٧٣٢: ٤(.
با این بیان میگوییم پیامبری کاه قبال از بعثات خاود ناه معلمی داش ه و نه علم و دانشی اندوخ ه است چگونه عالیترین اندیشهها بار هان او خطاور کرده استو پیامبری که ناخودآگاه او عاری از علوم و معارف باارزشای باوده، چگوناه ممکان است باارز ترین معارف از ناخودآگاه بیمح وای او بر عرصه خودآگاه او اهور پیدا کندو - تجلیاا ناخودآگاه که گاه به عرصه خودآگاه میآید ممکن است دستخو تغییر و تحو شده یا هرامو شود، یعنی هرد دچار نسیان شده، بسیاری از اندیشهها و اهکاار خاود را باه دسات هراموشی بسپارد، در حالی که پیامبران هیچگاه مح ویاا وحی را هراماو نمیکردناد و ایان نشانگر آن است که آگاهی آنها از نوع آگاهیهای معمولی و م عاارف بشاری نباوده اسات تاا دستخو تغییر و تحو یا هراموشی شود."