چکیده:
یکی از مهمترین منابع معرفت، عقل است. در این نوشتار، از منظر معرفتشناختی به بحث درباره آن پرداختهایم. عقل را از منظر دانش معرفتشناسی، به لحاظ اینکه منبع معرفت است، تعریف کردهایم. سپس اقسام عقل، اعم از عقل نظری و عملی، را مورد بحث قرار داده، زبه بررسی این مسائل پرداختهایم که در معرفتشناسی کدام قسم از آنها مطمحنظر است؟ آیا عقل نیز منبع معرفت است؟
در ادامه، به مبحث کارکردهای عقل پرداخته و فعالیت عقل را در هر یک از مفاهیم و گزارهها و نقشی که در هر یک میتواند ایفا کند مرور کردهایم و بدین نتیجه رهنمون شدهایم که انسان از راه فعالیتها و کارکردهای گوناگون عقل، همچون انتزاع مفاهیم کلی و ادراک آنها، تعریف یا تحلیل، حکم، قضیه، استدلال و مانند آنها، به شناخت عمیق و گستردهای از اشیا دست مییابد. در پایان نقش عقل را در قضایای پیشین و نقشی را که اینگونه قضایا در معرفتهای بشری دارند یادآور شدهایم.
خلاصه ماشینی:
"5. اگر عقل عملی نیز قوهای ادراکی است، صدور احکامی از قبیل اینکه باید عدالت ورزید یا اینکه نباید ظلم کرد به عهده کیست و آنها از چه قوهای صادر میشوند؟ آیا نفس مستقیما خود حکم میکند یا اینکه وجوه دیگری متصور است؟ ممکن است به ذهن خطور کند: نفس نیروی دیگری غیر از عقل عملی دارد که این فعالیت را انجام میدهد یا اینکه گفته شود: احکام به ادراک و معرفت عقل ارجاع مییابند؛ بدین معنا که نفس و عقل صرفا بایدها و نبایدها، و زشتها و زیباها را درک میکنند، اما نسبت به آنها حکمی صادر نمیکنند؛ اینکه باید عدالت ورزید یا اینکه نباید ظلم کرد بدین معناست که عدالت زیبا و بایستنی است و ظلم زشت و نبایستنی.
بدینسان، با توجه به حقیقت عقل نظری و عملی، پرسشهای بسیاری درباره تمایز آنها قابل طرح است؛ از جمله اینکه آیا عقل نظری مدرک است و عقل عملی حاکم؛ به عبارت دیگر، آیا شأن عقل نظری ادراک است و شأن عقل عملی حکم؟ اگر عقل عملی قوهای حکمکننده است، آیا در این صورت میتواند قوهای شناختی و معرفتبخش نیز باشد یا اینکه فقط قوهای عامل است؟ آیا احکام یا مدرکات عقل عملی همچون وجوب، ضرورت، باید، نباید، زشت، زیبا، حسن و قبح اموری اعتباریاند که خارج از ظرف ادراک تحقق ندارند یا اینکه مفاهیمی واقعی و از سنخ مفاهیم فلسفیاند؟ آیا در احکام و ادراکات عقل عملی برهان نیز راه دارد یا اینکه استدلال در آنها صرفا به شیوه جدل بوده، از مشهورات و مسلمات تألیف میگردد؟ و..."