چکیده:
چکیده مسألهی ایمانی شدن یا چگونه ایمان آوردن، یکی از دغدغههای اصلی کرکگارد است، اینکه انسان از چه طریقی میتواند به ایمان اصیل معتبر برسد، آیا میتوان از طریق شواهد و استدلال به خداوند باور پیدا کرد؟ یا اینکه تنها راه ارتباط برقرار کردن با خداوند و ایمانی شدن، ارتباط مستقیم است؟ این مسائل از مهمترین مسائلی است که همواره ذهن کرکگارد را به خود مشغول میداشت. کرکگارد تنها راه ایمانی شدن را در ارتباط مستقیم و سرسپردگی به خداوند میداند. در این طرح تلاش شده است تا به بررسی و نقد دیدگاه کرکگارد در این زمینه پرداخته شود.
The question of faith is one of the main concerns for Kierkegaard. How can human being gain to a genuine and reliable faith? Can be found to believe in God through argument and reasoning? Does the direct connection is only way to communicate with God and become faithful? All of these are the most important issues that had been preoccupying Kierkegaard’s mind. Kierkegaard believes that the only way to communicate with God and become faithful is direct contact and devotion to God. The aim of this paper is to criticize and evaluate Kierkegaard’s view on this field
خلاصه ماشینی:
"2 ارتباط مستقیم در تربیت دینی، مرتبط با ارائهی شهودی از یک دگم مذهبی است، این دگم شامل اگاه کردن مردم از حقایق ناشناختهای است که خداوند نازل کرده است: به محض اینکه حقیقت؛ حقیقت ضروری را، بهتوان فرض کرد که ضرورتا باید به همه شناخته شود، تخصیص و درونگرایی، باید اثرگذار باشد و در اینجا میتوان گفت فقط در یک صورت غیر مستقیم اثرگذار خواهد بود.
5 کلیماکوس قصد ندارد تبیین کند که چرا این وضعیتها ناقص هستند، اما با توجه به آنچه تاکنون گفتیم، میتوانیم حدس بزنیم، به نظر میرسد که حتی شخصی که به مرجعیت و اعتبار دیگران وابسته است، بهطور هر چند کوتاهی در ایدئال مذهبی سرسپردگی غیر مشروط قرار دارد، چرا که تنوع باورش، در نسبت با تغییرات خاص که رخ میدهد، در ارتباط با شخصی است که در نسبت با او قرار دارد.
هدف عرفی این نوع ارتباط مستقیم که در مقدمهی دوم توصیف میشود به این شکل است تا فرد باورهایی را شکل دهد یا اعمالی را ساماندهی کند که حداقل در بخشی از آنها بر اساس مرجعیت و اعتبار ذکر شده بدست آمده باشند (از مقدمه 1 و 2).
مقدمهی دوم کمتر مسأله برانگیز است، شخص میتواند باور دینیاش را بر اساس تحقیقاتی بنا کند که نتایج آن احتمال بازبینی را داشته باشند، اما در این مورد اگر باور شخص، مورد بازبینی قرار گرفت شخص دو راه در پیش دارد یا اینکه باورش را کنا بگذارد و یا اینکه دست از باورش برندارد و اگر باورش را رها نکند، باید بگوییم او واقعا تعهدی به نتایج باورش ندارد، بنابراین در هر دو صورت نمیتوان تعهد غیر مشروط را پذیرفت."