چکیده:
چکیده در این نوشتار، با توجه به نگاه عینیگرایانهی سی. اس. لوئیس به اخلاق و باور به نوعی نسبیت در رفتارهای اخلاقی، و همچنین نگاه مؤمنانهی او به حیات اخلاقی انسان، به تبیین بخشی از فلسفهی اخلاق استاد مطهری خواهیم پرداخت و با توجیه اعتقاد ایشان به نسبیت رفتارها و آداب اخلاقی در جوامع مختلف بشری، این مدعا را پی خواهیم گرفت که ایشان نیز اصول و ارزشهای اخلاقی را، مطلق، جاودان و حقیقی و بهطور کلی عینی میدانند و از نگاه مؤمنانه، به عنوان پشتیبان و مبین این ارزشهای اخلاقی، حمایت میکنند. با مقایسهی تطبیقی میان گفتار فلسفی این دو فیلسوف این امر آشکار خواهد شد اصول و ارزشهای متعالی اخلاق تنها با باور به اطلاق و جاودان بودن ارزشهای اخلاقی و تصدیق وجود خداوند به عنوان حامی این حیات اخلاقی محقق خواهد شد و باور به نسبیتگرایی فرااخلاقی متأثر از دیدگاه مادیگرایانه به عالم هستی، نمیتواند این اصول و ارزشهای مقدس و متعالی را به گونهای مناسب، موجه سازد.
In this paper, according to C. S. Lewis's approach to moral objectivism and belief in some sort of relativism in ethical behavior, and also considering his theistic view to human moral life, we will explain part of moral philosophy Motahari and to justify his belief in moral relativism in behaviors and customs in various societies human, we will follow this claim that Motahari, like Lewis, belief that moral values is absolute, eternal and true and generally objective, and he supported of theistic view as backup and represents of moral values. By comparison between these philosophical discourses of two philosophers will be obvious that transcendent moral principles and values can be achieved only by believe in absolute and eternal moral values and believe in existence of God as the protector of this moral life and will be obvious that believe in Meta-ethics relativism, that influenced by the materialist view of the universe, can’t justify properly this transcendent and holy principles and values
خلاصه ماشینی:
""/> لوئیس در حقیقت به نوعی نسبیگرایی توصیفی و مطلقگرایی فرااخلاقی باور دارد و معتقد است، با دیدگاه متافیزیکی و فرااخلاقی، باید اخلاق و ارزشهای اخلاقی را مطلق، ثابت و عینی دانست اما هنگامی که این قوانین در ظرف زمان و مکان قرار میگیرند میتواند در سطح آداب و رفتارهای خاص متفاوت و نسبی شوند.
<H1>خداباوری و حمایت از اخلاق</H1> استاد مطهری، مانند اکثر عینیتگرایان اخلاقی همچون لوئیس که خدا را تنها پشتوانهی اخلاق میداند و حیات اخلاقی را تنها از منظر خداباوری تصدیق میکند، بر این امر اصرار دارد که اخلاق فقط در منظر خداپرستی موجه است، و تنها دین و ایمان به خدا است که ارزش اخلاقی را معنادار و معقول میسازد: مسألهی اخلاق و شرافتهای انسانی و اخلاقی جز در مکتب خداپرستی در هیچ مکتب دیگری قابل توجیه و تأیید نیست تنها این مکتب است که میتواند آن را توجیه بکند و اساسا خود همین اخلاق و شرافت اخلاقی در وجود انسان، یکی از دروازههای معنویت است، یعنی یکی از دروازههایی است که انسان را با عالم معنی آشنا میکند و به عالم مذهب معتقد مینماید.
"/> اما به عقیدهی ایشان نوع دیگری پرستش نیز جهان هستی برقرار است که تمام موجودات عالم به واسطهی وجود فطرت مشترک، در آن مشترکاند: پرستش حقیقتی است که در همه موجودات عالم وجود دارد و موجودی در عالم نیست که پرستنده حق نباشد این، سخن قرآن است که ذرهای از ذرات عالم نیست که پرستنده حق نباشد، همچنانکه انسانی نیست ولو ناآگاه که پرستنده حق نباشد تنها شما خدا را تسبیح نمیکنید و حمد و ثنا نمیگویید، همه اشیاء خدا را تسبیح میکنند و حمد و ثنا میگویند در این زمینه آیاتی داریم: «سبح لله ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم»،<FootNote No="92" Text=" حدید: 1."