چکیده:
نمادهایی در میان ملل مختلف وجود دارند که در عین تفاوت، دارای دیدگاهها و آرمانهای مشترک هستند؛ مثل نجاتبخشی، ظلمستیزی، گسترش و عدالت و ظهور و بروز منجی در اوج ناامیدی؛ که در ادبیات ملتها بهعنوان اسطوره یاد شدهاند. نوشتار پیشرو، تلاشی است در برابر دغدغههای مهم بشر، نظیر اینکه اسطوره در نگاه اسطورهشناسان به چه معناست؟ آیا بین اسطورهها و آموزههای وحیانی تعارضی است؟ آیا از این نمادها میتوان پیامی عمومی و فطری از ملل مختلف بدون درنظر گرفتن رنگ، نژاد، طبقه اجتماعی و غیره ارائه داد؟ به نظر میرسد پیام مشترک در همه این نمادهاو اساطیر وجود یک منجی نجاتبخش در تاریکترین و ظلمانیترین بخش تاریخ ملتها؛ به ویژه در آخرالزمان است. هدف این نوشتار اثبات این فرضیه است که اسطورههای نجات، نماد موعودخواهی ملتها است. نکته مهم اینکه در صورت اثبات این امر، میتوان آن را در کنار دیدگاه ادیان، به عنوان یکی از مویدات منجیخواهی بشر اثبات کرد
There are symbols among various nations which in spite of their differences have common views and aspirations، such as salvation، fight against oppression،and spread of justice and appearance of a Messiah in total despair which has been mentioned as the myth in the nations’ literature. The present paper is an attempt for humans’ major concern that what is myth in the view of mythologists? Is there any conflict between the myths and the Divine teachings? Can we present a public and instinctive message based on these myths from various nations regardless of their color، race، social class، etc.? It seems the common message in all these symbols and myths is the presence of a saving savior in the darkest and most obscure part of nations’ history، especially in the Apocalypse. The purpose of this paper is to prove the hypothesis that the “myths of salvation” are the symbol of demanding aMessiah for the nations. The important point is in the case of being proven، it can be presented as one of the endorsements of humans’ demand for a messiah alongside the religions’ view.
خلاصه ماشینی:
"نوشتار پیشرو، تلاشی است در برابر دغدغههای مهم بشر، نظیر اینکه اسطوره در نگاه اسطورهشناسان به چه معناست؟ آیا بین اسطورهها و آموزههای وحیانی تعارضی است؟ آیا از این نمادها میتوان پیامی عمومی و فطری از ملل مختلف بدون درنظر گرفتن رنگ، نژاد، طبقه اجتماعی و غیره ارائه داد؟ به نظر میرسد پیام مشترک در همه این نمادهاو اساطیر وجود یک منجی نجاتبخش در تاریکترین و ظلمانیترین بخش تاریخ ملتها؛ به ویژه در آخرالزمان است.
در زبان پارسی نیز این صورت جمع بهکار میرود؛ اما از آن اغلب معنای مجموعه دستاورد یک قوم در این زمینه اعتقادی مستفاد میشود؛ مانند اساطیر ایرانی و اساطیر یونانی، که مقصود از آن تنها کنار هم چیدن تعدادی اسطورۀ پراکنده نیست، بلکه اساطیر یک قوم بهصورت یک مجموعه در نظر است؛ اما اینگونه معنا و مفهوم واژه اساطیر در زبان فارسی عمومیت ندارد و گاه اصطلاح اساطیر جز در کنار هم قرار داشتن سادة اسطورهها معنایی نمیدهد و فقط همان جمع مکسر واژه اسطوره است.
از اینروست که آشنایی با اساطیر و ورود به دنیای پررمزوراز آن، میتواند ما را به دغدغههای اصلی بشر در طول تاریخ، صرف نظر از نژاد و رنگ و ملیت آن رهنمون باشد که مهمترین آن را میتوان در موعودخواهی او مشاهده کرد؛ زیرا برخی از اسطورهها همواره دربارة نجاتبخشی انسان و جهان میباشد و این امر نشان دهندة این امر است که در اساطیر ملل همیشه امید به رستگاری نهایی و پیروزی نیروهای خیر و حق بر جریان باطل وجود داشته و دارد."