چکیده:
دو نظریه «ناظر آرمانی» و «امر الهی» نظریههایی بر ساختگرا و ارادهگرا هستند. بر طبق نظریه ناظر آرمانی، حقایق اخلاقی براساس نگرشهای ناظران آرمانی فرضی، تعریف و معنا میشود. بر این اساس، شالوده این نظریهها بر نفی حقایق اخلاقی مستقل شکل خواهد گرفت. بنابراین وجود حقایق اخلاقی مستقل و بدیهی که بتواند مکشوف عقل آدمی قرار گیرد، انکار میشود و حقیقت اخلاقی، ساخته و پرداختۀ پسند / ناپسند ناظرانی آرمانی شمرده میشود. به همین دلیل، خود این ناظران خالی از فضایل اخلاقی مستقلاند و در داوریهای اخلاقی خود ملزم به رعایت هیچ اصل و ارزش اخلاقی نخواهند بود. نظریه امر الهی نیز دارای تقریرهای متعددی است و نظریه ناظر آرمانی با مبانی فرا اخلاقی خود، به برخی از گونههای نظریه امر الهی شباهتی تام دارد. در این میان، یکسانی ماهیت نظریههای ناظر آرمانی و امر الهی اشاعره بسیار چشمگیر است. گویا نظریه ناظر آرمانی همان نظریه اشاعره است که بهصورت لابشرط نسبت به وجود و عدم ناظران ایدئال در لباسی غیردینی نمودار شده است. این مقاله با طرح و مقایسه این دو نظریه، درپی بازتاب ماهیت یکسان آن دو است.
The two theories of theories on constructionism and voluntarism. According to the ideal theory, ethical realities are defined based on the attitudes of the assumed ideal observers and the foundation of these theories is formed on negation of the independent ethical realities. Therefore, existence of independent and evident ethical realities based on which human reason could be revealed is repudiated and ethical reality is considered as acceptable / unacceptable things proposed by some ideal observers. For this reason, these observers do not have independent ethical virtues and they are not obliged to observe any ethical principles or values in their own ethical judgments. The theory of divine command includes various versions and the theory of ideal observer along with its meta-ethical principles is totally similar to some varieties of this theory. Meanwhile, equality of the nature of the ideal observer theories and divine command of Asharites is significant. It appears that the theory of ideal observer is the same as Asharites unconditionally represented in relation to existence and lack of ideal observers in non-religious form. Describing and comparing these two theories, the paper intends to reveal the identical nature of the both theories.
خلاصه ماشینی:
اینگونه نیست که ناظران آرمانی افرادی باشند که با توجه به این ویژگیهای ایدئال که دارند، میتوانند بهطور صحیح، حقایق مستقل و پیشین [مثل قبح ظلم و حسن عدل] را به چنگ آورند (طوری که گویی نگرشهای خود آنان، فقط یک راهنمای مؤثر برای رسیدن به یک نظام اخلاقی از پیش معین باشد)؛ بلکه اینکه بهعنوان مثال یکچیز جایگاه اخلاقی خاص خود [مثل درستی / نادرستی، بدی / خوبی] را دارد، به دلیل این است که ناظران آرمانی، نگرش معین و مشخصی در مورد آن دارند [یعنی آن را خوب یا بد و درست یا نادرست ارزیابی میکنند].
به همین دلیل، از نظر آنان خدای متعال او از یکطرف خدا و از طرف دیگر، عقل را مصداق ناظر آرمانی میداند؛ اما هر دو تطبیق او اشتباه است؛ نه خدای مورد پذیرش او که براساس اصول و ارزشهای اخلاقی قضاوت میکند و حکمرانیاش مقید به رعایت این حقایق اخلاقی است، میتواند بر ناظران آرمانی منطبق باشد و نه عقل که کاشف از حقایق پیشین و مقدم است.
اما دیگر قرائتهای این شاخه از نظریه امر الهی، چون وابستگی وجودشناسانه و معناشناسانه حقایق اخلاقی را به امر و نهی الهی نفی میکنند و عقل انسان را نیز برای درک این مفاهیم ـ حداقل در محدودههایی ـ کارآمد میدانند و خدا را به رعایت اصول و ارزشهای اخلاقی ملزم میدانند، نمیتوانند بر نظریه ناظر آرمانی کاملا منطبق باشند.