چکیده:
دانش اصول، وسیله ای برای استنباط احکام شرعی از مصادر آن است. کتابهای اصولی اهل سنت به دو شیوه تالیف شده؛ شیوة متکلمان و شیوه فقها. متکلمان، قواعد اصولی را وضع کرده تا فقه بر اساس آن استخراج شود و فقیهان، قواعد اصولی را از فقه استخراج کرده اند.گروهی، شیوة دوم را در پیش گرفته اند و گروهی نیز، با ترکیب هر دو شیوه، روش سومی را پی نهاده اند.تفریع فروع بر اصول، نیز دانش خاصی در کنار اصول است که فقها بدان اهتمام ورزیده اند. اصولیان شیعه نیز کتاب های اصولی را بر اساس شیوة متکلمان تالیف کرده اند.
خلاصه ماشینی:
(مراغی، 2007، ج3: 91) پس از این دو منبع، می توان از کتابهای تاریخ فقه نیز بهرهمند شد؛ چون بیشتر اصولیان، فقیه نیز بوده اند؛ مثلا ابوحامد غزالی، خود، از فقهای برجستة شافعیه است که در فقه شافعی نیز، سه کتاب «البسیط»، «الوسیط» و «الوجیز» را نوشته است، یا ابواسحاق شیرازی، صاحب اللمع و التبصره در علم اصول در فقه، نیز در فقه شافعی دو کتاب «التنبیه» و «المهذب» فی فقه الامام الشافعی دارد.
فخر الدین رازی نیز این گونه است؛ یعنی در تفسیر و اصول، معروف است؛ اما در فقه به عنوان فقیه شافعی مطرح نشده است؛ یا قاضی القضاة عبدالجبار معتزلی، مثلا در کلام شهرت دارد و در اصول، دو کتاب «النهایه» و «العمد» او معروف است؛ اما در فقه، مانند سایرین نیست.
او از اکابر علمای شافعیه است که دو کتاب در علم اصول دارد که مورد توجه اصولیان قرار گرفته است: یکی، «اللمع» و دیگری، «التبصرة» که هر کدام یک جلد بوده و هر دو به چاپ رسیده اند.
کتاب المختصر او در اصول، شروح و حواشی فراوانی دارد که از آن جمله، می توان به عنوان ذیل اشاره کرد: بیان المختصر شرح مختصر ابن حاجب، تألیف شمس الدین ابوالثناء محمود بن عبدالرحمن بن احمدالا اصفهانی (749 هـ)،که در دو جلد به چاپ رسیده است.
5. ابوبکر بن احمد سمرقندی (539 هـ)؛ کتاب اصولی او، «میزان الاصول فی نتائج العقول» می باشد که در مصر به چاپ رسیده است و مقدمه ای از دکتر محمد زکی عبدالبر، بر آن نوشته شده است.