چکیده:
نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که قاعده الزام، یکی از قواعد مسلم عقلایی و مشهور در فقه امامیه است. بر اساس این قاعده، هر مذهبی به همان احکام و قوانینی که خود بدان اعتقاد و باور دارد، ملزم می شود. از نظر گستره و کاربرد، نیز قاعده ای است عام که علاوه بر ابواب احوال شخصیه، در همه یا در اکثر ابواب فقهی، مانند معاملات به معنی الاعم، قابل اجراست. این قاعده، از جمله قواعد فقهی - حقوقی است که در فقه از جایگاهی والا برخوردار است. این قاعده، گرچه در حقوق خصوصی کاربرد چندانی ندارد، ولی بدون فایده حقوقی نیز نمی باشد.گستره قاعده در مکاتب مختلف فقهی، علاوه بر مذاهب اسلامی و الهی، شامل ادیان غیرالهی و غیر دیندار -مانند مشرکان و بت پرستان- نیز می شود. به طور کلی، باید گفت: اسلام در کنار مسائل فردی و عبادی، به قوانین اجتماعی پرداخته و رفتار اسلام با ادیان دیگر در تمام دوران، رفتاری شایسته و عادلانه بوده و بر پایبندی به عقدها و پیمان ها بین مسلمانان و غیر مسلمانان فرمان داده و بر ضرورت رعایت حقوق مربوط به احوال شخصیه ایشان، از دیرباز تاکید کرده است.
خلاصه ماشینی:
نکتة دیگر اینکه این قاعده در تمام ابواب فقهی جریان دارد و تنها شامل بحث نکاح نمی گردد<FootNote No="20" Text=" شاید این توهم برای خواننده محترم پپش آید که به علت کثرت روایات در باب طلاق و نکاح و اجرای قاعده الزام در این موارد، این قاعده مختص به این باب باشد؛ اما با کنکاش در عبارات فقها به دست می آید که این قاعده از ابتدای فقه تا انتهای آن جریان دارد؛ مثلا در باب نماز بر میت مخالف گفتهاند اگر شیعی بر یک میت مخالفی نماز خواند، همان چهار تکبیر را بگوید کافی است؛ برای اینکه تکبیر پنجم که به عنوان ولایت است، مورد اعتقاد آنها نیست؛ یعنی الزموهم بما الزموا انفسهم.
،کاربرد دارد و هم در باب فقه قضایی و فقه سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد؛ آنجا که مرافعات مذاهب دیگر(اهل سنت، یا اهل کتاب) به حاکم یا قاضی مذهب شیعی عرضه شود، در این حالت، این سؤال پیش می آید که آیا قاضی شیعی، میتواند برطبق مذهب خود بین آنها قضاوت کند و طبق قاعده الزام بین آنها حکم صادر نماید، یانه؟ این امر موجب شده تا با پی بردن به ضرورت بررسی این قاعده و بررسی شاخه های مختلف آن و بیان ادله و مبانی قاعده الزام، مشکلات محتملی را بیان کرد که عدم عمل به این قاعده، پدید می آورد و چگونگی حل مسائل مختلف در مواجه با ادیان دیگر که تا روز قیامت وجود دارند، به وسیله این قاعده تبیین گردد.