چکیده:
نازک ملائکه، شاعر برجسته عراقی، از جمله پیشگامان شعر نو در ادبیات عرب است که در آثار خود از مبانی فکری و مکاتب ادبی مغرب زمین متاثر بوده است. از این رو، به نظر می رسد که گذشته از شناخت و تحلیل آثار او، شناسایی منابع الهام-بخش و مشخص کردن نوع و میزان تاثر او از آنها ضرورت داشته باشد. این شاعر عراقی به اعتراف خود و ناقدان عرب، از شاعرانی چون شکسپیر، بایرون، شلی، الیوت و کیتس تاثیر پذیرفته است. لذا مقاله حاضر درصدد است با تکیه بر مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی مضامین شعری نازک را بررسی کند و الهام پذیری او را در نوع نگرش به مرگ از جان کیتس، یکی از شاعران انگلیسی الهام بخش وی روشن نماید. دیدگاه کیتس و نازک الملائکه درباره مرگ و زندگی از مرحله عواطف به مرحله عقلانی می رسد، و به حدی رشد می کند که پختگی حرفه ای این دو شاعر را نشان می دهد. آن دو، با تصویرگری از مرگ، به خوانندگانشان کمک می کنند تا با این مفهوم دشوار روبرو شوند. به بیان دیگر، دو شاعر با مهارتی خاص، معنای سنتی مرگ را به چالش می کشند و به آشنایی زدایی آن در قالب شعر می پردازند تا فضای مناسبی برای گفتگو در این باره فراهم آورند.
خلاصه ماشینی:
"عواملی متعدد در بیان دلایل این امر ذکر شده است: «مصیبتهای جنگ جهانی دوم و ویرانی و نابودی مردم در طی آن، همچنین اعتراض به آداب و رسوم اجتماعی جامعه بخصوص رسوم مربوط به زنان، تأثیر بسیاری در روح حساس او داشته است» (جعفر، 1999م: 8-9) «حضور و پرورش در خانوادة پرجمعیت و مرگ عزیزان» نیز از جمله دیگر عوامل تأثیرگذار در شعر او به شمار میآید.
نازک نیز به شکلی مشابه در داستان لیلی و قیس، پس از ترسیم اندوه قیس بر سر مزار لیلی، قیس را آرزومند مرگی توصیف میکند که او را از رنج زندگی میرهاند، و به این ترتیب، زیباترین آواها را برای مرگ میسراید: «یتمنی لیل المنایا و یدعو/ ه إلیــه بأعــذب الأسمــاء/ و یغنی للموت أجمل ألحا/ ن هواه تحت الدجی و الضیاء» (همان، 1/143) و یا خسته از دنیا، مرگ را محبوب خود مییابد و روح شاعرانهاش را شیفتة سکوت خاک میبیند.
» (همان، 1/26) البته گاه در فضای شعری نازک رایحهای از عالم دیگر و غیب نیز به مشام میرسد که شاعر خود را در دست یافتن به آن ناامید مجسم میکند: «لماذا نعود؟/ ألیس هناک مکان وراء الوجود/ نظل الیه نسیر/ و لا نستطیع الوصول: چرا باز میگردیم؟ آیا جایی ورای این هستی نیست که به سوی آن حرکت میکنیم و قادر به رسیدن به آن نیستیم؟» (الملائکة، 2002م: 2/42) نازک به دنبال دنیایی والا و سرشار از ارزشها و عشق و نیکی است، دنیایی که از آن با عنوان دنیای محال نام میبرد: «عفت طموحی و بحثی الطویل/ عن الخیر و الحب و المثل العالیة/ و حقرت سعیی الی عالم مستحیل: از آرزوهایم گذشتم و جستجوی طولانی خیر و عشق و نمونههای والا و تلاشم را برای یافتن دنیای محال کوچک شمردم."