چکیده:
اصلاحات ارضی از نظر حقوقی، با الغاء نظام بزرگ مالکی به شیوه تولید اربابی در ایران پایان داد و گسترش سرمایه داری را در کل جامعه و خرده مالکی را در بخش کشاورزی آسان تر ساخت. اصلاحات
ارضی رژیم گذشته بدون شک از نظر شکل مالکیت، ضربه ای بر پیکر نظام ارباب- رعیتی وارد آورد اما
روبنای سیاسی، اداری وذهنیات جامعه کماکان در زیر نفوذ روابط ارباب رعیتی باقی ماند. اصلاحات
ارضی پس از انقلاب برخلاف اصلاحات ارضی قبل از انقلاب که از بالا به پایین بود صورتی ترکیبی
یافت، حرکت ها و اعتراضات دهقانی در برخی از مناطق روستایی با اقدامات دولت انقلابی تمام شد.
اصلاحات ارضی شاه، اصلاحاتی از بالا بود تا مانع از وقوع انقلاب از پایین بشود، اصلاحات ارضی پس
از انقلاب اسلامی از سطوح میانی جامعه با مشارکت جوانان شهری آغاز شد و قدرتمندان محلی چون
مالکان، سرمایه داران ارضی، خرده سرمایه داران روستایی و دهقانان مرفه پایگاه اجتماعی خود را در
جامعه روستایی از دست داده و جای خود را به نهادهای جدید مانند شوراهای اسلامی، بسیج و غیره
دادند
Land reforms ended legally repealing big landownership system in the way of
lordship making in Iran and facilitated capitalism improvement in the whole
society and small ownership in the agricultural part. Undoubtedly land reform
of former regime damaged landlord and tenant farmer system from viewpoint
of lordship form, but as before political and administrative superstructure and
subjectivity of society remained under effect of landlord and tenant farmer
relations. After revolution in Iran land reform against land reform before the
revolution that was from top to down found a compound face, the rural
movements and objections in some rural parts joined revolutionary
government’s activities. Shah’s land reforms were the one from top to prevent
occurring revolution from down but after Islamic revolution the land reforms
started from middle levels of society with civil young people’s collaboration
and local powerful ones such as owners, land capitalists, small rural capitalists
and rich villagers lost their own social position in the rural society and gave
their position to new institutes such as Islamic councils, Basij, etc.
خلاصه ماشینی:
١. الگوهای مالکیت ارضی ، ترکیب جمعیتی تا قبل از سال ١٣٤١ روستا نشینان در سال های دهه ١٩٥٠/١٣٣٠حدود دو سوم کل جمعیت کشور بودند و به سه طبقه عمده تقسیم می شد:دهقانان خرده مالک و زمین داران کوچک ،نسق داران و خانواده های اجاره دار (رعیت به معنای واقعی کلمه )؛ روستانشینان بی زمین که خوش نشین نامیده می شدند و اکثر آنان در مراتب پایین ساختار طبقاتی روستایی جای داشتند (اشرف ،بنوعزیزی ، ٢٢٣:١٣٨٧ ) در ایران قرن ٢٠، اساس سنجش مالکیت زمین ، مالکیت روستاها بود نه مساحت زمین های تحت مالکیت .
٤- انبوه رعایای خوش نشین وبی زمین ، که به طور عمده ، بر اثر رشد سریع جمعیت روستایی در دو دهه پیش از اصلاحات ارضی فزونی یافته و بیش از یک سوم جمعیت روستایی را تشکیل می دادند، وضع مشخصی پیدا کرده ونیروی بالقوه ای برای مهاجرت به شهرها و یا کار روز مزدی در روستاها تشکیل دادند، به این گروه باید قشر وسیعی از دهقانان کم زمین را افزود که حدود نیمی از رعایای سابق را تشکیل می دادند، دهقانان کم زمین یا پیش از اصلاحات ارضی سهم ناچیزی از اراضی نسق ده را در ٣٢ ◊ اختیار داشتند و یا به خاطر اجرای شق تقسیم زمین میان ارباب - رعیتی بخشی از زمین در اختیار خود را از دست داده و به دهقانان کم زمین تبدیل شدند(همان ،١٢).