چکیده:
اهل تصوف و صوفیان مانند سایر خرده فرهنگ های موجود در جامعه ایران، باورهایی دارند که زهد و دنیا گریزی، جبرگرایی، رضایت به وضع موجود، دوری کردن از درس و مدرسه، فقر، صبر، توکل و غیره ازجمله آن هاست. باورهای گروه فوق، به علت نفوذ بسیار زیاد آن ها در ایران و ایرانیان، تاثیرات فراوانی بر حوزه های مختلف دین و فرهنگ ایرانی گذاشته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات باورهای تصوف در عدم توسعه ایران است. مقصود از توسعه، یکی از دو وجه پیشرفت، یعنی وجه مادی آن است. ازاین رو، ابتدا نظریه های موجود درباره مذهب و توسعه بررسی گردید. نظریه های مذکور که از آن ها با عنوان جامعه شناسی توسعه یاد می شود، ذیل مکتب نوسازی بررسی شده است. سپس متغیرها و ارزش های فرهنگی عقب برنده و باورهایی از متصوفه بررسی گردیده که در توسعه نیافتگی ایران تاثیرگذار بوده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، باورهایی از تصوف در دین و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده است که جزء متغیرها و ارزش های فرهنگی عقب برنده است و درنتیجه، باعث توسعه نیافتگی و عدم پیشرفت در ایران شده است.
خلاصه ماشینی:
بر اساس نتايج پژوهش حاضر، باورهايي از تصوف در دين و فرهنگ ايراني ريشه دوانده است که جزء متغيرها و ارزش هاي فرهنگي عقب برنده است و در نتيجه ، باعث توسعه نيافتگي و عدم پيشرفت در ايران شده است .
در بررسي حاضر، معناهايي براي ما مهم است که در رابطه مستقيم با کار و تلش در زندگي روزمره و توسعه مادي جامعه باشد.
در اين نگاه بايد به تفاوت عرفان فردي، که در ادبيات دينيمان موجود است، با عرفان فرهنگيشده توجه داشت که در آن حفظ مراتب افراد رعايت نشده و در نتيجه، معاني عالي از عمق خود خالي شده و فقط به پوستهاي مخرب براي پيشرفت جامعه تبديل گشتهاند.
آيين کنفوسيوس ، آيين هندو و سرمايه داري بررسي مقايسهاي وبر درباره اديان جهان - در چين، هند، يهوديت باستان، و مطالعه برنامهريزي شده وي درباره اسلم که ناتمام باقي ماند- با اين هدف انجام شد تا نشان دهد که چرا و چگونه، شرايط لزم براي ظهور طبيعي سرمايهداري نوين در محيطهاي متفاوت از محيط فرهنگ غرب وجود نداشته است.
رز٣١ رز از پيروان نظريه وبر بود و در پژوهش خود بيان کرد که در هند ارزشهاي اصلي مذهب، نقش و وظيفه افراد، و تقديرگرايي و ايمان به خرافات، مانع توسعه اقتصادي ميشوند؛ زيرا فعاليتهاي اين دنيايي و نوآوري را تقبيح ميکنند و تقديرگرايي را جزئي از نظم کنترلناپذير دنيا ميدانند.
بنو عزيزي ٣٥ بنوعزيزي نيز مانند ديويس، که به بررسي نقش مذهب در توسعه پرداخته است، اصول اعتقاد دارد که به جاي خود، بايد قدر و منزلت بيشتري براي سنت قائل گرديد.