خلاصه ماشینی:
"اما تأویلها و معانی مختلفی که برای علی(ع)در نهج البلاغه،ایراد شده است: 1-منظور از نقصان عقل"کاستی تعقل"است نه کمبود"قوهی عقل"،به عبارت دیگر منظور،نقصان عقل اکتسابی و تجربی است و این اخبار از یک امر ذاتی و تکوینی در زنان و به معنای عدم قابلیت ذاتی آنان نیست.
مانند زمانی که ورثهی میت نوههای او باشند که در این صورت،نوهی پسری دو برابر میبرد؛اگرچه دختر باشد و نوهی دختری یک سوم میبرد،اگرچه پسر باشد از همینجا معلوم میشود که اگر قرآن شریف ارث پسر را دو برابر ارث دختر قرار داده به دلیل زن بودن دختر و اظهار بیحرمتی و نکوهش و بیارزش کردن زن نبوده است؛بلکه چنانچه گفتیم به این دلیل بوده است که مهریه و نفقهی زن،جای خالی نصف دیگر ارث او را پر میکند؛و شگفت اینجاست که قرآن کریم هرگز اصالت وجود زن را از نظر دور نداشته؛اول ارث زن را معلوم میکند و سپس ارث مرد را متفرع بر آن قرار میدهد.
استاد محمد تقی جعفری،در این خصوص،مینویسد: "ما در این مباحث،شواهد و دلایل کافی دیدیم که مقصود امیر المؤمنین(ع)نقص وقعی ایمان و عقل بهطور عموم و نقص سهم الارث بهطور کلی نمیباشد؛زیرا نسبت چنین نقشهایی به زنان،مخالف قرآن است،لذا میتوان گفت که:امیر المؤمنین(ع)برای توضیح و تفسیر موقعیت زنان و آگاه ساختن آنان از یکی از زنهای پیامبر که با دستیاری طلحه و زبیر،غایلهی جنگ جمل را بر پا کرده و به جنگهای صفین که موجب اغتشاشات جوامع اسلامی شد،متصل کرد،اشاره نموده است.
در پایان اشاره به دو نکته مهم ضروری به نظر میآید: 1)این روایت(چنانچه قبلا گفتیم)به اعتبار سندش محرز نبوده و صدور آن نیز از ناحیهی امام(ع)(به علت مخالفت بعضی از فرازهای خطبه با قرآن مانند اینکه:قرآن سبب نابرابری زن و مرد،در شهادت را"نسیان"معرفی میکند؛اما در خطبهی مذکور، "نقصان عقل"ذکر شده است)سخت مورد تردید میباشد و محتوای آن،حداقل با بدیهیات امروزی جوامع اسلامی،مغایرت دارد."