چکیده:
توجه به کنشهای زبانی رایج در هر دوره تاریخی، می تواند آگاهیهای نوینی را از آن عصر بازنماید. از همین رو، بهره گیری از دانش زبان شناسی، خاصه زبان شناسی کاربردی، در مطالعات تاریخی اسلام راهگشای بسیاری از مسائل مطرح در این حوزه می تواند باشد. بر این پایه، و به سان نمونه ای از تعامل بینارشته ای، در مطالعه پیش رو با محوریت کاربست نگاه گفتمانی خواهیم کوشید روند رویارویی دو گفتمان علوی و اموی را بازشناسیم. بنا ست نشان دهیم که با واکاوی متن خطبه های ایراد شده توسط دو گروه اجتماعی با ایدئولوژی رقیب، می توان ظرفیت مباحث نظری گفتمان در زبان شناسی را برای شناخت نقاط مبهم تاریخ وقایع پس از عاشورا نیز به کار گرفت. می خواهیم با کاربست روشی نوین که می توانش «گفتمان کاوی تاریخی» نامید، کنش گفتاری گفتمانهای علوی و اموی را در مقام رویارویی با همدیگر بازشناسیم. این روش از یک سو بر شیوه توصیفی نورمن فرکلاف مبتنی است، و از دیگر سو، نظریه آوای متعارض باختین را همچون ابزاری مفهومی به کار می بندد. چنان که خواهیم دید، جریان علوی در تمامی موقعیتها اقدام به تولید و تثبیت گفتمانهای یگانه نموده، و دارای نوعی سازمان یافتگی گفتمانی است؛ ولی گفتمان اموی فاقد این یکپارچگی گفتمانی است و پس از رویارویی با کنشهای گفتاری جریان علوی، آشکارا رفتار گفتمانی خویش را تغییر می دهد.
The study of discursive acts that has been occurred in every historical period can lead to the new investigations. Using linguistic methods، especially with applied linguistics، we can study the complicated aspects of the history of Islam. Thereupon، and as an interdisciplinary case، we have studied here the rival discourses of 'Alawid and Umayyad، based upon the discourse analysis of the sermons (khutab) were declared by these ideological social groups. In this way، we can also use the discourse studies in investigating the vague points of the historical events after the 'Ashura. It is a historical discourse analysis of of 'Alawi and Umayyad speech acts against each other. On method، we have used the Norman Faiclough's descriptive method and the Bakhtin's idea of contradictory voices. We have designated that the 'Alawi trend generated and established the consistent discourses in all of the situations، on the contrary of the Umayyad discourse that lacked such a consistency. Umayyad group، obviously، changed his discursive acts after confronting with 'Alawi's.