چکیده:
نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد ظاهر و تبدیل به یک اندیشه می شود. در عرصه ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده ای رخ می دهد که پیرو انگیزش های فردی یا اوضاع اجتماعی- سیاسی پیرامون خود، به نوعی احساس دلزدگی از زمان حاضر دچار می شود و اندیشه بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر می پروراند.
عبدالوهاب بیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی، به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم، با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش به بازآوری خاطرات گذشته پرداخته اند و فضایی سرشار از دلتنگی و نوستالژی را به تصویر کشیده اند. نگارندگان در این پژوهش، با تاکید بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد هرمنوتیک، به بررسی و تطبیق چگونگی نمود نوستالژی در شعر این دو شاعر پرداخته اند. برخی از یافته های پژوهش نشان داد که دو شاعر با توجه به مکتب رمانتیسم، در جلوه های نوستالژیکی مانند دوری از سرزمین، معشوق، کودکی، از دست رفتن ارزش ها و اسطوره ها اشتراک داشتند.
Nostalgia or submit for the past is a mental state that appears in a person unconsciously and then becomes a thought. In the literature، this state occurs for a poet or writer، who، because of individual motivation or surrounding social، political situation، feels cut from the present time and raises the idea of returning to the past and its sweet memories.
Abd -Al Wahhab Baiati and Mohammad Reza Shafie Kadkani، as two famous contemporary Arabic and Persian literature poets and gonfaloniers of the school of literary romanticism، refresh their memoirs according to their personal and social conditions; and their poem takes the color of pain، sorrow and yearning for the past and induces an atmosphere of submit and nostalgia to the audience. Therefore، in this research، the authors، using Hermeneutics approach and content analysis method، review and match the appearance manner of this poetic thought in these two poets' lyrics. The results showed that these two poets have subscription in nostalgic themes، staying away from land، childhood، lover، loss of values and myths.
خلاصه ماشینی:
عبدالوهاب بياتي و محمدرضا شفيعي کدکني ، به عنوان دو شاعر پرآوازة ادبيات معاصر عربي و فارسي و پرچمدار مکتب ادبي رمانتيسم ، با توجه به شرايط فردي و اجتماعي عصر خويش به بازآوري خاطرات گذشته پرداخته اند و فضايي سرشار از دلتنگي و نوستالژي را به تصوير کشيدهاند.
مقدمه يکي از مهم ترين مضمونهاي شعري شاعران معاصر که به دليل عوامل فردي و اجتماعي مختلف مثل از دست دادن اعضاي خانواده، حبس و تبعيد، حسرت بر گذشته ، مهاجرت از کاشانه ، يادآوري خاطرات کودکي و جواني ، غم و درد پيري و انديشيدن به مرگ شکل مي گيرد، مضمون نوستالژي است (شريفيان، ١٣٨٦: ٥٢- ٧٢).
اين مکتب ، شاعر معاصر را فردي معرفي مي کند که در پي آزردگي از محيط و زمان فعلي به طبيعت متمايل شده است و شعر خويش را مملو از مضاميني چون بازآوري خاطرات خوش گذشته ، دلتنگي و حسرت براي ازدست رفته ها مي کند.
هر دو شاعر متأثر از مکتب رمانتيسم ، نوستالژي را به عنوان يک مضمون شعري پذيرفته اند و جلوههاي نوستالژيک دلتنگي براي سرزمين ، ايام خوش کودکي و جواني ، معشوق، ارزشهاي والا و گذشتة اساطيري را در شعر خود وارد کردهاند.
٢. پيشينة پژوهش دربارة بررسي زندگي و آثار اين دو شاعر پژوهش هايي همچون عبدالوهاب البياتي : حياته و شعره (١٣٨٣)، نوشتة ناهده فوزي، الأبعاد السيمائية لخطاب الأقنعة ، قصيدة عذاب الحلاج للبياتي نموذجا، نوشتة مسعود وقاد (٢٠١١) و کتاب سفرنامة باران، نقد و تحليل اشعار دکتر محمدرضا شفيعي کدکني (١٣٧٨)، اثر حبيب الله عباسي انجام شده است .
Journal of Arabic Language and Literature, University of Tehran.