چکیده:
از دیرباز ادبیات ملل مختلف، همواره بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته اند و کمتر ملتی را می توان یافت که از این تاثیرپذیری ها دور مانده باشد؛ برای نمونه می توان به دو کشور کهن و ریشه دار ایران و یونان اشاره کرد که روابط و تبادلات فرهنگی آن دو، به شکل های گوناگونی در ادبیات دو کشور نمود پیدا کرده است. تتبع در آثار شاعران و نشان دادن این تاثیرپذیری ها می تواند در فهم آثارشان بسیار سودمند و بعضا راه کاری در گشودن گره های ناگشوده ی شرح اشعار این شاعران باشد. در این جستار، با واکاوی خمسه ی نظامی، روشن شده است که حکیم گنجه ، از طریق ترجمه ی آثار یونانی به عربی یا فارسی، با اساطیر یونان آشنا بوده است و بسیاری از حکایتهایش را با تاثیرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم از اساطیر یونانی به تصویر کشیده است؛ چنانکه در پردازش حکایتهای« اسکندر و آرایشگر»، «جمشید با خاصگی محرم»، «اسکندر و نوشابه»،« شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتری» و «فتنه» به اسطورههاییونانی« شاه میداس»، «آمازون ها»، «مایلو» و «گیگس یا ژیرس» نظر داشته است.
Literature of different nations، have always influenced each other mutually from the ancient time until now and fewer people can be found that has been far from these influences. For example، we can consider two ancient countries، Iran and Greece that their relations and cultural exchanges have reflected at their literature in various forms. Research demonstrating the influence of the poets and their works on each other can be very useful to understanding the ambiguities of their works. In this paper، by analysis of Nezami's works، it is clear thatNezami، through the translation of Greek works into Arabic or Persian، was familiar with Greek mythology and directly or indirectly، has inspired many of his stories from Greek mythology، as some stories such as "Alexander and the Barber"، "Jamshid and his confidant friend"، "Alexander and Noushabeh"، "senseless city"، "pastor and the ring" and "Fetneh" has adapted from Greek mythology such as "Mydas King" "Amazons" "Maylo" and "Gyges or Zhyres
خلاصه ماشینی:
در اين جستار، با واکاوي خمسـة نظـامي ، روشن شده است که حکيم گنجه ، از طريق ترجمة آثار يوناني به عربي يا فارسي ، با اساطير يونان آشنا بوده است و بسياري از حکايت هايش را با تأثيرپذيري مستقيم يا غير مستقيم از اساطير يوناني به تصوير کشيده است ؛ چنانکه در پردازش حکايت هاي «اسکندر و آرايشگر»، «جمشيد با خاصگي محرم»، «اسکندر و نوشابه »، «شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتري » و «فتنه » به اسطورههاي يوناني «شاه ميداس»، «آمازونها»، «مايلو» و «گيگس يا ژيرس» نظر داشته است .
تأثيرپذيري نظامي گنجوي از ادبيات و اساطير يونان ، به ويژه وقتي بدانيم که يکي از پنج گنج او اسـکندرنامه است ، بيشتر قوت مي يابد، زيرا اسکندر در آثار پيش از اسلام، در متوني چون ارداويـرافنامـه ، بنـدهش ، کارنامة اردشير بابکان، شهرستانهاي ايرانشهر، نامة تنسر، زند و هـومن يسـن ، شخصيتي 168 ملعون و گجسته دارد که به ايران يورش مي آورد و کتاب مقدس و سپند زرتشتيان، اوسـتاي نوشته شده بر پوست دوازدههزار گاو را مي سوزاند (آموزگار، ١٣٧٢: ٣٩-٤٠؛ دادگي ، ١٣٦٩: ٤٠؛ فرهوشي ، ١٣٥٤: ٧١-٧٣؛ جليليان، ١٣٨٨: ٤٢؛ مينوي، ١٣٨٩: ٥٤؛ هدايت ، ١٣٨٥: ٦٥).
ابوالقاسم رادفر نيز در «پژوهشي تطبيقي در وجوه مشترک فرهنگ و ادبيات فارسي و يوناني »، ضمن اشاره به برخي اشتراکات زباني ايران و يونان و مبادلات تاريخي ، سياسي ، تجاري و فرهنگي ايران با يونانيان در زمان هخامنشيان، بدون پرداختن به جزئيات، به شکلي کلي به اين امر اشاره کرده است که اسـکندرنامة نظامي ، سلامان و ابسال جامي و وامـق و عـذراي عنصري به تقليد از داستانهاي يوناني نوشته شده اند.