چکیده:
بــی شــک، وجــود کارنامــة درخــشان مقاومــت ســرافرازانة مــردم ایــران، در طــول هــشت ســال دفــاع مقــدس، بــر ادبیــات ایــن کــشور خــصوصا برادبیــات داســتانی آن، تـاثیر شـگفتی گذاشـته اسـت ؛ از جملـه مــی تـوان بـه تاثیرقاومـت دلیرانـة زنـان قهرمــان ایــن خطــه ، در ادبیــات داســتانی و از جملــه در داســتانهــای کوتــاه اشــاره نمــود. دو مجموعـة داسـتانی یوسـف ، نمونـة ثبـت لحظــه هـا و اتفاقـات کوتـاهی از حماسـة جاودانــة دفــاع مقــدس اســت و در بــسیاری از داســتانهــای کوتــاه ایــن دو مجموعــه ، نقــش زنــان بــه نحو قابل توجهی بیانگردیده که در خور بحث و تامل است . ایــن مقالــه ، بــه بررســی جلــوههــای مقاومــت زنــان، در دو مجموعــة داســتانی یوســف (١)و(٢) پرداختــه اســت . در ایــن نوشــتار، نخــست اشــارة کوتــاهی بــه پیــشینة تحقیقــات انجــام شــده در مــورد نقــش زنــان، درآثــار دفــاع مقــدس اشــاره شــده، ســپس جلـوههـای مقاومـت زنـان در داسـتانهـای ایـن دومجموعـه ، بـا ذکـر نمونـه هـایی از مـتن دو کتاب، بیان شده است .
خلاصه ماشینی:
∗ بررسی جلوههای مقاومت زنان در دو مجموعة داستان کوتاه یوسف (١) و (٢) (علمی - پژوهشی ) دکتر عنایت الله شریف پور دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان فاطمه لشکری کارشناس ارشد ادبیات مقاومت دانشگاه شهید باهنرکرمان چکیده بــی شــک، وجــود کارنامــة درخــشان مقاومــت ســرافرازانة مــردم ایــران، در طــول هــشت ســال دفــاع مقــدس، بــر ادبیــات ایــن کــشور خــصوصا برادبیــات داســتانی آن، تـأثیر شـگفتی گذاشـته اسـت ؛ از جملـه مــی تـوان بـه تأثیرقاومـت دلیرانـة زنـان قهرمــان ایــن خطــه ، در ادبیــات داســتانی و از جملــه در داســتانهــای کوتــاه اشــاره نمــود.
٢-٢-١-٢- داســتان «خــداحافظی غمگــین تــرین شــعر جهــان اســت » از «عمــاد عبادی» (زنان درگیر جنگ شهرها) - چکیدة داستان حمــود و مائــده ، زن و شــوهر جــوان خرمــشهری هــستند کــه زنــدگی خــود را بــا عشق آغـازمـی کننـد و در آغـاز جنـگ تحمیلـی ، در حـالی کـه مائـده بـاردار اسـت ، شـهر مــورد تهــاجم نیروهــای عراقــی قــرار مــی گیــرد و درســت در همــان لحظــة تولــد فرزنــد مائـده، شـهر بـه تـصرف دشـمن در مـی آیـد.
٢-٣- ٣- داستان «نرگس ها در بهار می میرند» از مریم حاجیلو (زنان معلول و جانباز) - چکیدة داستان نــرگس ، زن جــوانی اســت کــه در بمبــاران شــهرها علــی رغــم توصــیه هــای خــانواده NOORMAGS و همـسرش، در شـهر مـی مانـد و خانـه بـر سـرش ویـرانگردیـده و قطـع نخـاع مـی شـود و حـال کـه جنـگ بـه اتمـام رسـیده اسـت ، او هماننـد یـک تکـه گوشـت در گوشـه ای از اتـاق بــر روی تخــت خوابیــده و کــاری از دســتش بــر نمــی آیــد؛ امــا همــسرش ایــوب، لحظــه ای از حــال او غافــل نیــست و بــا جــان و دل از او پرســتاری مــی کنــد.