چکیده:
زیباییشناسی و به طور کلی امر رازآمیز نقشی اساسی در فلسفۀ متقدم ویتگنشتاین دارد. مبتنی بر این نظرگاه زیباییشناسانه، زیباییشناسی شیوهای برای «بیان» امر رازآلود و نحوة واقعبودگی واقعیتهاست. بر این اساس، اثر هنری شیئی است که از وجهی سرمدی بدان نگریسته شده است. مبتنی بر نظرگاه زیباییشناسانة ویتگنشتاین متقدم، ما هنگامی که اشیا را از این منظر مورد توجه قرار میدهیم، با به فراموشی سپردن کاربردها و سود و زیانهای روزمره، آنها را از اینکه اموری واقع در جهان به شمار آیند تعالی میبخشیم و آنها را در چهارچوب کلی کرانمند همراه با حیرت و اعجابی ممدوح به نظاره مینشینیم. اثر هنری شیء را در روابط ضروریاش با سایر چیزها مینمایاند و این نگاه به شیء از «منظری درست» است. اگر، آنگونه که ویتگنشتاین متقدم عقیده داشت، گزارههای اخلاقی از آن رو که ناظر به ارزش مطلقی خارج از جهاناند «بیمعنا» به شمار میآیند و تربیت اخلاقی جز از رهگذر بیان مصادیق و نمونهها تحقق نمییابد، هنر در این میان حکایتگر بهترین نمونههاست.
خلاصه ماشینی:
اگر، آن گونه که ویتگنشتاین متقدم عقیده داشت ، گزاره های اخلاقی از آن رو که ناظر به ارزش مطلقی خارج از جهان اند «بی معنا» به شمار می آیند و تربیت اخلاقـی جز از ره گذر بیان مصادیق و نمونه ها تحقق نمی یابد، هنر در این میـان حکایـت گـر بهترین نمونه هاست .
با وجود این ، در رسالة منطقی ـ فلسفی که اصلی ترین اثر دورة فکری نخست او به شمار می آید، فقط یک بار بـه زیبـایی شناسـی (sthetika) اشـاره شده که ، طی آن ، از مساوقت زیبایی شناسی با اخلاق سخن به میان آمده است ؛ واضح است که اخلاق را نمی توان به لفظ آورد.
ویتگنشتاین اثر هنری را، از آن رو که واجد نوعی وحدت اندام وار (organic) است ، روزنه ای رو به حقیقت و یا شاید امر رازآلود (mystical) می داند که گـویی آدمیـان ، بـا نگاه های غیر هنری و گاه علمی به این گونه آثار، آن روزنه را مسدود می کنند؛ «فـرد، در تلاش برای پر کردن شکافی که در وحدت انـدام وار اثـر هنـری نمایـان اسـت ، از کـاه استفاده می کند، اما برای ساکت کردن وجدان خود بهتـرین کـاه را بـه کـار مـی گیـرد» .
به نظر می رسد تعیین کننده ترین مفهوم در زیبایی شناسی ویتگنشتاین متقدم ، یعنی مفهوم نگریستن از منظر سرمدی که مبتنی بر نگاهی کل نگرانه به پدیده های جهـان تعریـف شـده است ، نیز ارتباط وثیقی با تلقی شوپنهاور از هنر دارد که آن را موضوعی نمایان گـر کـل بـه شمار می آورد (تیلمن ، ١٣٨٢: ١٥٥).