چکیده:
اجتماعگرایی بهعنوان گفتمان رقیب و منتقد لیبرالیسم، یکی از مهمترین مضامین فلسفة سیاست در دهههای اخیر بوده است. ضعف ساختارهای سنتی اجتماع مانند خانواده، کلیسا و مدارس، افزایش چشمگیر طلاق و تولدهای نامشروع، گسترش ادیان نامتعارف، افزایش استعمال مواد مخدر و افزایش ناگهانی بیسوادی در کشورهای غربی، از مهمترین زمینههای اجتماعی شکلگیری اجتماعگرایی بوده است. اجتماعگرایی با کمک مبانی فلسفی ویتگنشتاین دوم انتقادات تأثیرگذاری در آرای اندیشمندان لیبرال معاصر وارد کرده است. پرسش اصلی این مقاله این است که مهمترین نقد اجتماعگرایان بر لیبرالیسم چیست؟ فرضیه این است که نقد تلقی لیبرال از فرد، مهمترین انتقادی است که اجتماعگرایان از لیبرالیسم کردهاند و نقدهای دیگر در نهایت به همین انتقاد رسیده است. انسان غیرموقعیتمند، فردگرایی غیراجتماعی، جهانشمولگرایی، ذهنیگرایی و بیطرفی مهمترین مواضع لیبرالیسم است که اجتماعگرایان آن را نقد کردهاند. اجتماعگرایان معتقدند فرد را نمیتوان بدون در نظر گرفتن زمینه و متن فرهنگی و اجتماعیای تصور کرد که فرد خود بخشی از آن است. همانگونه که زبان و فلسفه زمینهمحوراست، فرد نیز در زمینههای بسیار متفاوت فرهنگی تبیین و تعریف میشود. بنابراین، نمیتوان برای آن ویژگیهای جهانشمول ارائه کرد. اجتماعی بودن «خود» موجب میشود نتوان آن را از ویژگیهایش جدا کرد و قواعدی بیطرف و غیرمرتبط با برداشتی از خیر برای بنا نهادن اجتماعات سیاسی ارائه کرد. سیاست و سعادت از نظر اجتماعگریان بر خلاف لیبرالها، تفکیکناپذیرند.
Cmmunitarianism as an competiting and critical discourse of liberalism has been one of the most important context of ethical and political philosophy in the recent years.The weaken of traditional forms of community such as family and increasing of divorce and decline of families،expanding the uncommom religion and the taking drug in the western countries had been the social backgrounds of this discourse.Communitarinism by the principle of second Wittgenstein critics the belif of the contemporary liberal theorists.
Unsutiated conception of human bing ،asocial individualism، universalism ،objectivism and ethical neutrality are the main liberals positions which has been rejected by the communitarian theorists.The central and substantive point of these critique is the liberal conception of human nature which so much of controversial positions refer to it. Unsutiated conception of human bing ،asocial individualism، universalism ،objectivism and ethical neutrality are the main liberals positions which has been rejected by the communitarian theorists.The central and substantive point of these critique is the liberal conception of human nature which so much of controversial positions refer to it.
خلاصه ماشینی:
ir مقدمه اجتماع گرایی ١یکی ازمهم ترین گفتمان های معاصر درزمینۀفلسفۀاخلاق وسیاست است کـه در دهه های پایانی قرن بیستم مطرح شـده اسـت واندیـشمندان ایـن مکتـب بـسیاری ازآرای لیبرال هابه ویژه درزمینۀعدالت ٢را نقد کرده اند.
بـر ایـن اساس ،نقد اجتماع گرایانه ازلیبرالیسم ازدهۀهشتاد موضوع محوری برای فلسفۀسیاسی بـوده است وبیشتربا عنوان «اجتماع گرایی »به دیدگاه های چهار متفکر معروف ، سـندل ، مکینتـایر،ت یلور،ووالزر،اطلاق می شود (VII :١٩٩٢ ,Mulhall and Swift).
گـاهی اجتماع گرایی رویکردی محافظه کارانه به نظرمی آید، شایدبه این دلیـل کـه اجتمـاع گرایـان بـه فروپاشی سنت هاواجتماعات سنتی درنتیجۀاعمال سیاست های لیبرال اعتراض کرده اند.
فردگرایی غیراجتماعی نقد دوم اجتماع گرایان این است که لیبرالیسم ارتبـاط میـان فـرد وجامعـه رابـه درسـتی درک نمی کند،به ویژه آنکه لیبرالیسم این واقعیت رانادیده می گیردکـه ایـن اجتماعـات هـستند کـه کیستی وارزش های افراد راشکل می دهند.
جنبۀدوم نقد اجتماع گرایان ، به منابع تلقی های افـراد ازخودشـان در زندگی مطلوبشان مربوط نیست ، بلکه به انواع ویژه ای ازمحتوای این تلقـی هـا مربـوط اسـت .
آیااستلزام چنین ایده ای این نیست که طبق تفکر لیبرال ، چنین انتخاب هایی بیـان بیقاعدة ترجیحات است وارزش هاوداوری های اخلاقـی ذهنـی هـستند؟ آیـاممکـن اسـت آزادی افراد درانتخاب هایشان رااولویت بندی کرد ودرعین حال معتقد بود که این انتخـاب هـا به طورقطع ازانتخاب های دیگربهترند، همچنین معتقد بود عقل می تواند به مردم درتـشخیص زندگی های ارزشمند اززندگی های بی ارزش کمک کند؟ پاسخ بـه ایـن سـؤالات شـکل دهنـدة موضوع چهارم درمعارضات اجتماع گرایان ولیبرال هاست .