چکیده:
شکل گیری جنبش اسماعیلیه ریشـه در تحـولات سیاسـی - مـذهبی دو قـرن اولیـه تـاریخ اسـلام و اختلاف بر سر مسئله جانشینی یا رهبری سیاسی جامعه اسلامی دارد. از قرن دوم هجـری و پیـدایش فـرق مختلف امامیه ، این فرق منبع مهمی در تحـولات سیاسـی - فرهنگـی جهـان اسـلام بـه شـمار مـیرفتنـد. اسماعیلیان توانستند دولت بزرگ فاطمیان را به وجود آورند که در قالب امپراتوری شـیعی و بـرای اولـین بار مرکزیت بغداد را به چالش کشیدند. اسماعیلیان شرقی که مرکز عمده آنها ایران بود به تـدریج بـا نـام «نزاریه » اعلام استقلال کردند و دولت الموت را بنیان گذاردند. نزاریـان ایـران داعیـه حکـومتی شـیعی و شکست خلافت سنی را داشتند و در این میان تحولات فرهنگـی زیـادی را رقـم زدنـد کـه از جملـه آن تلاش این فرقه برای تقویت "زبان فارسی" و "الگوهای ایرانی" در تقابل بـا "زبـان عربـی" و "الگوهـای خلافت " است . در این مقاله در پی آن هستیم تا ارتباط جنبش نزاریان ایران را با هویـت ایرانـی مـورد بررسـی قـرار دهیم و در این مسیر نیز به تلاش جنبش های معاصر اسماعیلیان جهت بهرهگیری از محیط و ظرفیت هـای سنت ایرانی خواهیم پرداخت و اینکه نزاریان نیز در تقابل با دشمنان خود چارهای جز بهرهگیری از زبـان فارسی و الگوهای ایرانی نداشته اند.آمیختگی با تصوف نیز راهبـرد سیاسـی دیگـری اسـت کـه نخبگـان اسماعیلی بعد از سقوط الموت به کاربستند که به تحلیل آن نیز خواهیم پرداخت .
خلاصه ماشینی:
نکته مهمی که اسماعیلیان را در کنار جنبش های شعوبی قرار میدهد و باعث شده تا بعضی از محققان از آنها به مثابه جنبشی ملی یادکنند بهـره گیـری ایـن جنـبش از امکانـات و نمادهـای فرهنگی و تمدنی ایران برای پیشبرد راهبرد اصلیشان یعنی تشکیل امپراتوری شیعی و ضدیت با مرکزیت سیاسی و مذهبی بغداد است .
جنبش کرامیه در قرن سوم و چهـارم در پیـدایی و پویـائی زبـان و ادبیـات عرفـانی بـه زبـان فارسی نقش ویژهای ایفا کرد و اسماعیلیه نیز به یمن راززدایـی کـه از زبـان عربـی در پرتـو فقـه حنفی و سامانیان صورت گرفته بود، بتدریج با جرأت بیشتری دعوت و مکاتبات خود را به زبان فارسی انجام میدادند و این امر یک قرن بعد یعنی در ٤٨٣ هجری به زبان رسمی دینی و سیاسی آنها در دولت نزاریان تبدیل شد.
مردم عادی شهرها و روستاهای ایران (با غلبه گرایش های شیعی و ضدعرب) بیشترین مخاطبان گفتمان اسماعیلیه بودهاند و بـدیهی اسـت که زبان تاریخی آنها فارسی بوده و سنت پربار ایرانی نیز در میان آنها زنده بوده است ، به همـین دلیل امامان الموت و بعد از آن پیروان و مرشدان نزاری بعـد از المـوت چـاره ای جـز آمیختگـی رفتاری و عقیدتی با فرهنگ عمومی نداشـتند، فرهنگـی کـه زبـان فارسـی در کـانون آن بـود و گرایشات عرفانی پرباری را در خود داشت .