چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای رضایت از زندگی برای راهبردهای مقابله با استرس و نگرش به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه آبادان بودند که400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و پرسشنامه های راهبردهای مقابلهای، رضایت اززندگی و نگرش به اعتیاد را تکمیل نمودند. یافته ها: راهبرد مقابله ای مسأله مدار توانست به صورت غیر مستقیم از طریق رضایت از زندگی، نگرش به اعتیاد را پیش بینی کند. اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار نه به صورت مستقیم و نه به صورت غیرمستقیم بر نگرش به اعتیاد تأثیری نداشت. نتیجه گیری: چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابله ای کارآمد مجهز نباشد و میزان رضایت از زندگی پایینی داشته باشد زمینه ای برای نگرش مثبت به اعتیاد در نوجوان فراهم می شود. می توان با آموزش مهارت های زندگی از جمله نحوۀ مقابله با استرس و افزایش رضایت زندگی در نوجوان از اعتیاد پیش گیری نمود.
Objective: The present study aimed at examining the mediating role of life satisfaction in determining the relationship between coping strategies for stress and attitudes towards addiction.
Method: This study was a descriptive-correlational study whose statistical population included all the high school students of Abadan. Then، the number of 400 students was selected by random sampling method as the sample and they filled in attitude towards addiction scale، coping responses inventory، and life satisfaction inventory.
Results: Problem-focused coping strategies could indirectly predict attitude towards addiction by means of life satisfaction. However، emotion-focused coping strategies could predict attitudes towards addiction neither directly nor indirectly.
Conclusion: If adolescents are not equipped with efficient coping strategies and have low levels of life satisfaction، they will be directed into a state with positive attitude towards addiction. It is possible to prevent addiction in adolescents via teaching life skills، including efficient strategies to cope with stress and high levels of life satisfaction.
خلاصه ماشینی:
"Staiger, Melville, Hides, Kambouropoulos & Lubman تنیدگیزا، از راهبردهای مقابله ای مسأله مدار سود میجویند؛ در واقع فعالیت هـایی مـنظم و دسته بندی شده را برای بازسازی دوبارة مسأله از نظر شـناختی بـه کـار مـیگیرنـد کـه ایـن وضعیت باعث نظم و انسجام فکری میشـود و آشـفتگی هیجـانی را کـاهش مـیدهـد.
مهـارت مسـأله مـدار از جمله مهارت هـای شـناختی اسـت کـه فـرد بـا توجـه بـه موقعیـت ، ارزیـابی دقیـق ، جـدا از احساسات و هیجانات خود از موقعیت انجام میدهد و واقع گرایانه تر عمل میکند و هر چه این شیوه های مقابله کارآمد را بـه کـار گیـرد علائـم جسـمانی و روانـی، اضـطراب ، عـدم احساس خشنودی و رضایت مندی از زندگی نشان خواهد داد و از بهزیستی و عاطفه مثبـت بالاتری برخوردار خواهد بود.
افراد دارای رضایت از زندگی پایین نیـز شـرایط و رویدادها را نامطلوب ارزیابی کرده و به همین دلیـل هیجانـات نـامطلوب ماننـد اضـطراب ، افسردگی و پرخاشگری را تجربه میکنند کـه ایـن هیجانـات منفـی گـرایش نوجوانـان بـه اعتیاد را افزایش میدهد، چـرا کـه آن هـا بـرای رهـایی از رنـج و نـاراحتی خـود و کسـب ٤٥ آرامش ممکن است به استفاده از مواد بپردازنـد و بـا مصـرف مـواد مشـکلات خـود را دو چندان کنند (عفتی دیوشلی،کافی ماسـوله ودل آذر، ١٣٩٠؛ کـاپلان و سـادوک٤، ترجمـه پور افکاری، ١٣٨٩).
سبک مقابله ای مسأله مدار از طریق افزایش مهارت - های فرد برای مدیریت تنیدگی، احتمال موفقیت وی را برای کاهش فشارها افـزایش مـی-١٠ دهد و از طریق تمرکز بر توانمندیهای شناختی، عـاطفی، اجتمـاعی و رفتـاری فـرد بـرای حل مسأله و نیز مواجهـه فعـال بـا موقعیـت تنیـدگیزا، اسـترس را کـاهش داده و منجـر بـه رضایت از زندگی بیشتر میشود (صدیقی ارفعی، تمنانیفر و عابدین آبادی، ١٣٩١)."