چکیده:
در این مقاله با نگاه مختصر به گذشته روابط ایران و عـراق و بـا توجـه بـه ایـن پیش فرض که در بررسی روابط ایران و عراق باید بین روابط سیاسی از یـک سـو و روابـط فرهنگـی از سـوی دیگـر تمـایز قائـل شـد، بـه بررسـی ایـن فرضـیه پرداخته ایم که هر چه روابط فرهنگی و متاثر از آن ، ارتباطـات اجتمـاعی میـان ملت های دو کشور بیشتر باشد، امکان همگرایـی سیاسـی میـان آن دولـت هـا بیشتر می شود. برای انجام این تحقیق کـه از روش کتابخانـه ای و فرضـیه آزمـا استفاده شده است با الهام از نظریه دویچ به دنبال بررسی تاثیر روابط فرهنگـی بر روابط سیاسی (مطالعه موردی ایران و عراق ) هستیم .
خلاصه ماشینی:
"(بینا، 1390) اقدامات فرهنگی زمینهساز اقدامات سیاسی پس از فروپاشی حزب بعث با توجه به موارد گفته شده در قسمت قبل، عوامل غیردولتی دست به دست یکدیگر دادند تا بلافاصله پس از سقوط صدام و از بین رفتن حاکمیت حزب بعث، ایران بتواند با توجه به ارتباط قوی بین مردم دو کشور و مشابهتهای فرهنگی و مذهبی، به سرعت ارتباط مؤثری را برقرار کرده و این پیش زمیه، مقدمه لازم را برای اقدامات دولتی فراهم آورد.
(گزارش روابط اقتصادی وزارت بازرگانی، بیتا: 28) نتیجه روابط سیاسی دو کشور ایران و عراق از نخستین روزهای جدایی این کشور از امپراتوری عثمانی تحت تأثیر اختلافات جغرافیایی و ژئوپلتیکی همواره در هالهای از اختلاف و تنش بوده است.
نمودار شماره یک همانطور که در مدل 1 به طور تقریبی مشاهده میشود، روابط فرهنگی بین دو کشور اگرچه منطق انتخاب سالها در نمودار مذکور بر این اساس بوده است: 1920 به عنوان سال جدایی عراق از امپراتوری عثمانی؛ 1975 انعقاد یکی از مهمترین معاهدات بین دوکشور که راه حل اختلافات مرزی به ویژه اروندرود در آن مطرح شد و همچنین این معاهده سرآغاز فصل جدیدی در روابط دوکشور بود؛ 1979 سال روی کار آمدن حزب بعث و صدام در عراق و همچنین تقارن نزدیک با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و پس از آن حمله عراق به ایران و جنگ هشت ساله؛ 1987 پایان جنگ؛ 1997 آغاز مذاکرات دوکشور پس از جنگ و شروع تبادل اسرا و تردد زائرین دو کشور؛ 2003 حمله آمریکا به عراق و سرنگونی صدام و حزب بعث."