چکیده:
حقایق اندماجی مقام ذات، حیثیات، احوال و صفات آن ذات بسیط اند. ازآنجا که این حقایق، تفصیل نیافته و تعینات ذات نیستند، در ذات مستهلک اند. حقایق اندماجی، کثرتی بالفعل را در ذات ایجاد نمی کنند و در غیب ذات، مخفی اند؛ یعنی ظهور ندارند. این حقایق، از جهت واحد بر ذات صادق اند، یعنی حیثیات جهت واحد ذات هستند. عارفان مکتب ابن عربی، از واژگانی مانند استهلاک، اندماج، استجنان، اجمال، کمون و قوه، برای اشاره به این حقایق استفاده کرده اند. آنان تبیین هایی درباره چگونگی حضور این حقایق در متن ذاتی که بدان موجودند، ارائه داده و از مثال هایی نیز برای دریافت بهتر آنها استفاده کرده اند. از نظرگاه عرفانی، این حقایق را باید دارای نحوه ای ویژه از موجودیت مجازی یا بالعرض دانست.
این نوشتار، از حقایق اندماجی با تاکید بر مقام ذات بحث می کند. کمالات و شئون ذاتی مقام ذات، مهم ترین مصداق حقایق اندماجی در عرفان محیی الدینی هستند. اما اصل بحث عمومیت دارد و درباره سایر مصادیق این حقایق نیز جریان دارد.
The intuitionistic facts of the State of Essence are the modes، dispositions and attributes of that indivisible Essence. Since these facts have not been clearly defined and are not decisive factors of the Essence، they are liable to doom in the Essence. Intuitionistic facts don’t create actual multiplicity in the Essence and are hidden in the mystery of the Essence; that is، they are not visible. These facts are true in terms of the unity of the Essence; that is، the modes represent the unity of the Essence. Ibn-e Arabian gnostics use such words like deprecation، intuitionism، secrecy، undiffrentiation، latency، and potency in order to refer to these facts. They give some explanations about the way of the presence of these facts in the Essence on which they depend on existence، and use some examples to make them clearer. Mystically، these facts should be regarded as having a especial kind of metaphorical or accidental existence.
This paper discusses intuitionistic facts with emphasis on the State of Essence. The ideals and essential states of the State of Essence are the most important examples of intuitionistic facts in Mohieddini mysticism. The central point of the discussion، however، has a general character and applies to the other examples of these facts.
خلاصه ماشینی:
"همو که در مقام نفی تعینات از مرتبة ذات می گفت: «در مقام احدیت وی به موجب کان الله و لم یکن معه شیء، هیچ نبود لاعلما و لاعینا» (جامی، 1383، ص91)، در مقام اثبات کمالات برای ذات چنین می گوید: حضرت حق را کمالی است ذاتی که در اتصاف به آن تعدد وجودی شرط نیست؛ چون وجوب وجود و قدم و تقدس از صفات نقصان و شهود وی مر شئون و احوال و اعتبارات ذات را به احکامها و لوازمها علی وجه کلی جملی فی بطون الذات و اندراج الکل فی وحدتها کما تظهر و تشاهد فی المراتب الإلهیة و الکونیة (همان، ص55).
نمونه هایی از این احکام که مطابق اصطلاح فلسفی، در زمرة معقولات ثانیة فلسفی قرار دارند، عبارتند از: وحدت ذاتی، بساطت ذاتی، وجوب ذاتی، وجود من حیث هو، اطلاق ذاتی، فعلیت الفاظ بیانگر مفاد اندماج چنان که تا کنون مشاهده کردیم، عارفان از چگونگی حضور کمالات و حقایق در ذات، با عناوینی مانند «استهلاک»، «استجنان»، «اندماج»، «اندراج»، «اجمال»، «قوه»، «کمون» و «اندکاک» تعبیر کرده اند.
بنابراین، از این تعابیر به خوبی می توان استفاده کرد که از نظرگاه عرفانی، مقام ذات، خالی از کمالات و حقایق نیست، بلکه مشتمل بر حقایق بی شماری است، اما این حقایق در کنه ذات پنهان اند؛ زیرا هنوز به ظهور نرسیده اند تا آشکار شوند و و متمایز گردند و بتوان آنها را به صورت منحاز و متمایز درک کرد.
به عبارت دیگر، هرچه در مراتب تعینی ظهور می یابد، جلوه های حقایق اندماجی و اجمالی مقام ذات است: «فإنها [ای غیب الذات] منبع کل کثرة و وحدة وجودیة و نسبیة، فإنها بأجمعها کانت مستهلکة فیها، فهی اصل کل مرتبة و موجود و عدد و معدود» (قونوی، 1375، ص189)."