چکیده:
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی میکنند. این نوشتار به روش تحلیل گزارهای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس در این باره میپردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایبنیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راهحل اصلی مسئلة شر در ملاصدرا و لایبنیتس یکسان است. از میان راهحلهایی که این دو فیلسوف ارائه دادهاند راهحل سنتی و مناقشهبرانگیز عدمیبودن شر مشترک است. در مقایسة راهحل مهم هر دو با سایر راهحلهایشان به این نتیجه میرسیم که درمجموع، راهحلهای آنها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راهحل، شر را عدمی میدانند در حالی که لازمة راهحلهای دیگر آنها وجودیدانستن شر است. درمجموع راهحلهای ملاصدرا و لایبنیتس پاسخگوی چالشهای معاصرین در این باره نیست.
خلاصه ماشینی:
2. طرح مسئله برای اندیشمندان سنتی و اندیشوران معاصر با تأمل درباره دشوارة شر، دوگونه پرسش متفاوت مطرح شده است و اندیشمندان سنتی پاسخ به پرسشهای زیر را وجه همت خویش ساختهاند: منشأ انواع شرها از قبیل نقصها و ناکامیها و ناخواستیها و رنجها در کاروبار جهان و بیشتر در حوزة حیات بشر کیست؟ چرا شر در جهان هست؟ اندیشوران معاصر با تأمل در مورد معضل شر، پاسخ به پرسشهای زیر را جویا شدهاند: آیا وجود شر با وجود خداوند واجد کمال مطلق سازگار است؟ وجود شر با وجود خداوند خیر خواه مطلق، عالم مطلق و قادر مطلق در تضاد نیست؟ برای باور به وجود شر و اعتقاد به نظام احسن و بهترین جهان ممکن چه تبیینی میتوان ارائه داد؟ هدف این نوشتار آن است که پاسخ پرسشهای یادشده بهویژه پرسشهای اندیشوران معاصر را از نظر ملاصدرا و لایبنیتس در حد توان بررسی کند 3.
صدرا با اثبات این که حق تعالی دارای علم محض و قدرت محض است و وجود او محدود نیست، ثابت میکند که فیض و فعل خداوند متعال هم باید اشرف و اتم انحای فیض باشد و بهتر از آنچه از او خلق شده امکان فرض و تحقق ندارد، زیرا اگر از آن بهتر و کاملتر ممکن بود یقینا حقتعالی خلق میکرد و اگر نظام موجود را به شکل کامل خلق نکرده بود، این امر یا باید به علت فقدان علم و یا فقدان قدرت و یا فقدان وجود و کمال در مبدأ هستی باشد و یا امتناع از فیض وجود که همة این تالیها فاسدند و با ابطال تالی، مقدم نیز باطل میشود (همان: 7/ 121).