چکیده:
دوشغله بودن معلمان پدیده شایعی است که به عنوان چالشی برای نظام آموزش و پرورش تلقی می شود. اینکه معلمان دوشغله بودن را چگونه درک و تفسیر می کنند و چه شرایطی را در این نوع کنش خود دخیل می دانند جای تامل است. این پژوهش با هدف بررسی معانی ذهنی دوشغله بودن در میان معلمان سنندجی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 25 نفر از معلمان دوشغله تشکیل می دهند. محققان از رویکرد کیفی، نظریه مبنایی و تکنیک جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته بهره جسته اند. تحلیل داده ها و مدل پارادایمی ساخته شده حاکی است نیازهای برآورد نشده، فضای اجتماعی مخاطره آمیز/فرصت آفرین و تناقض پایگاهی به منزله شرایط علی، مقایسه درون/برون سازمانی و محدودیت های سازمانی به منزله بستر و زمینه و اصالت زدایی از جایگاه معلمی به منزله شرایط مداخله گر در دوشغله بودن تاثیر گذارند. مشارکت کنندگان با قرارگرفتن در شرایط یادشده راهبردهای متناسب سازی نقش ها، ثبات علاقه و حساسیت در گزینش شغل دوم را اتخاذ می کنند. در بعد پیامدی، شغل دوم پیامدهای وسیع و بعضا متناقضی در پی داشته است که در ذیل مقوله هسته دو وجهی توانمندساز فشارآفرین متمرکزند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ابعاد و پيامدهاي مسئله زاي اين وضعيت در سند تحول بنيادين آمــوزش و پــرورش ، در فصل هفتم دو راهکار براي تغيير وضعيت کنوني معلمان مد نظر قرار گرفته است : ارتقاي منزلت اجتماعي و جايگاه حرفه اي منابع انساني با تأکيد بر نقش الگويي و جايگاه معلم و برقراري الگوي جبران خدمت و تأمين رفاه انساني درخور منزلت فرهنگيان با توجه به لزوم تمام وقت شدن آنان (شوراي عالي آموزش و پرورش ،١٣٩٠: ٢٦).
پيشينه مطالعه مروري بر ادبيات تجربي مرتبط با پژوهش حاضر گوياي آن است که در خصوص پديده دوشــغله بودن در آموزش و پرورش پژوهشي صورت نپذيرفته است اما در مورد رضايت شــغلي و منزلت اجتماعي معلمان که مرتبط با مســئله مورد نظر ماســت پژوهش هاي عديده اي به انجام رسيده است که در ذيل به پاره اي از آنها اشاره مي شود: پژوهش افلاکي فرد (١٣٨٠) با عنوان «بررسي منزلت اجتماعي معلم در نظام تعليم و تربيت اسلامي از آرمان تا واقعيت » و پژوهش عليزاده و رضايي (١٣٨٨)، با عنوان «منزلت اجتماعي حرفه معلمي و تغييرات آن در طول سه دهه گذشته »، نشان از روند نزولي منزلت اجتماعي معلمان و جايگاه اين حرفه در سه دهه اخير دارد.
يکي از معلمان در اين باره چنين اظهار مي کند: «هدف من از شغل دوم تنها رفع نگراني موجود در زندگي است نه خود شغل که علاقه اي به آن داشته باشم و الا هميشه به فکر تدريس و بچه ها هستم ، حتي اگر بازنشسته شوم به شيوه اي ارتباطم را با آموزش تا جايي که توانايي داشته باشم قطع نمي کنم » (ح ، ٣٧ساله ، ليسانس برق ، پروژه هاي برق و گاز).