چکیده:
پول تسهیل کنندة فعالیت های اقتصادی است ؛ بنـابراین شـکل گیـری فعالیـت هـای اقتصـادی بستگی به نهادینه شدن نظام های پولی دارد. در نظام پولی حاکم ، ضعف تلقی رایـج نسـبت بـه پول ، مکانیزم انتشار و نحوة توزیع آن ، باعث ناکارآمدی در تخصیص بهینة منابع و ایجاد هزینة رفاهی مالیات تورمی ٤ شده است . الگوهای تعادل جزئی ٥ در مقایسه با الگوهـای تعـادل عمـومی ٦، هزینـة رفـاهی مالیـات 7 تورمی را کمتر از حد برآورد می کنند؛ بنابراین ، ضمن تحلیل الگـوی تعـادل عمـومی لوکـاس (٢٠٠٠) در یک الگوی بهینه یابی پویا، معادلة هزینة رفاهی مالیات تورمی با استفاده از تصـریح نظری تقاضای مانده های واقعی استخراج شده است . سپس به مقایسة نظـری و تجربـی هزینـة رفاهی مالیات تورمی در الگوی تعادل جزئی و تعادل عمومی پرداخته شده است . نتایج نظـری و تجربی بیانگر این است که هزینه های رفاهی مالیات تورمی در الگـوی تعـادل عمـومی ، حـد بالای الگوی تعادل جزئی است . همچنین با فرض کشش پذیر بودن تابع تقاضای پول نسبت به نرخ بهرة اسمی ١، با افزایش نرخ بهرة اسمی و تـورم ، هزینـة رفـاهی مالیـات تـورمی افـزایش می یابد.
خلاصه ماشینی:
الگوهای تعادل جزئی ٥ در مقایسه با الگوهـای تعـادل عمـومی ٦، هزینـة رفـاهی مالیـات 7 تورمی را کمتر از حد برآورد می کنند؛ بنابراین ، ضمن تحلیل الگـوی تعـادل عمـومی لوکـاس (٢٠٠٠) در یک الگوی بهینه یابی پویا، معادلة هزینة رفاهی مالیات تورمی با استفاده از تصـریح نظری تقاضای مانده های واقعی استخراج شده است .
در الگوهای تعادل جزئی فرض می شود مانده های واقعـی پـول ٤ ماننـد کـالای مصرفی است و تورم مانند مالیات بر مانده های واقعی عمل مـی کنـد؛ بنـابراین هزینـة رفـاهی انحراف از قاعدة فریدمن ٥ (١٩٦٩) به دلیل نرخ بهرة اسمی و تورم رامی تـوان بـا بـه کـارگیری مفهوم مازاد مصرف کننده اندازه گیری کرد.
با توجه به اینکه در الگوهای تعادل جزئی مبتنی بر روش بیلی ، هزینه های رفـاهی تـورم کمتر از حد برآورد می شوند، لوکـاس (٢٠٠٠)، در چـارچوب الگـوی تعـادل عمـومی ، هزینـة 1 رفاهی انحراف از قاعدة فریدمن (١٩٦٩) را با توجه به مفهـوم تغییـرات جبرانـی بـه صـورت درآمد جبرانی مورد نیاز برای بی تفاوت ساختن خانوار بین نرخ بهرة اسمی مثبت و نـرخ بهـرة اسمی صفر در وضعیت یکنواخت بیان می کند.
ب : Friedman,1969, Kimbrough,1986, Cole and Stockman, 1988, 1992, Schreft, 1992, Gillman, 1993, Gomme, 1993, Dotsey and Ireland, 1996, Correia and Teles, 1996, Aiyagari et al.
با افزایش نرخ بهرة اسمی از صـفر بـه یـک مقدار مثبت ، به اندازة سطح زیر منحنی تقاضای مانده هـای واقعـی پـول ، مـازاد مصـرف کننـده کاهش می یابد که بخشی از این کاهش ، درآمد دولت از مالیات تورمی و بخش دیگـر آن زیـان مردة مالیاتی یا هزینة رفاهی مالیات تورمی است .