چکیده:
این تحقیق به بررسی خطاهای باهمآیی دستوری در انشاهای فارسیآموزان عربیزبان میپردازد. باهمآییها، واژههای هموقوعیاند که اجزای تشکیلدهنده آنها، اجزای تشکیلدهنده معنایشان نیز است و از نوعی انسجام معنایی برخوردارند. آنها با اصطلاحات که از اجزای سازندهشان نمیتوان معنای کل آنها را به دست آورد، متفاوتند. فراگیران طی یادگیری زبان دوم دچار خطاهایی در الگوهای باهمآیی میشوند که میتواند دلایل متعددی داشته باشد. با بررسی خطاها و عوامل دخیل در ایجاد آنها میتوان نظام زبانی فراگیران را طبقهبندی و تحلیل کرد. یادگیری باهمآییها موجب روانی کلام و انتقال آسانتر مفاهیم توسط فراگیران زبان دوم میشود. این پژوهش بر مبنای تقسیمبندی بنسون و همکاران (1986) از باهمآیی که آنها را به دو دسته دستوری و واژگانی تقسیم کردهاند، به بررسی خطاهای باهمآیی دستوری میپردازد تا علل مؤثر در ایجاد این خطا را مشخص کند. سلینکر (1972) پنج عامل نقش زبان اول، تعمیمدهی، راهبردهای یادگیری زبان دوم، انتقالات آموزشی و راهبردهای ارتباطی زبان دوم را در ایجاد خطاها تأثیرگذار میداند. البته براساس محدودیتهایی که برای ارتباط با محیط آموزشی و فراگیران وجود داشت، دو عامل انتقال آموزشی و راهبردهای ارتباطی بررسی نمیشوند. دادههای تحقیق از دانشجویان مؤسسه المهدی قم جمعآوری شده است. این فراگیران در دو دوره 6 ماهه آموزش زبان فارسی شرکت میکنند که هر دوره شامل شش سطح است؛ آنها در دوره اول با فارسی عمومی آشنا میشوند و در دوره دوم فارسی مورد نیاز برای دروس حوزوی را یاد میگیرند. دادهها از فراگیران سطح سوم و چهارم دوره اول به دست آمده است.
خلاصه ماشینی:
"این مسئله با اشتباه متفاوت است، اشتباهات لغزشهایی زودگذر و موقتی هستند که تحتتأثیر عواملی چون خستگی و استرس رخ میدهند، ولی چون فراگیران دانش لازم در کاربرد زبان دوم را در اختیار دارند، میتوانند آنها را اصلاح کنند (الیس 1 ، 1997).
با توجه به اینکه زبان در مراحل مختلف و طی زمان یادگیری و به کار برده میشود، ممکن است یک خطا در مراحل اولیه یادگیری تحتتأثیر یک عامل ایجاد شده باشد و سپس با پیشرفت زبانی، ناشی از خطایی با عاملی دیگر محسوب شود.
3. تحلیل دادهها در این بخش به بررسی خطاهای باهمآیی دستوری فراگیران پرداخته میشود تا براساس دیدگاه سلینکر (همان)، مشخص شود که هر یک از این خطاها تحت تأثیر کدام یک از سه عامل نقش زبان اول، تعمیمدهی نادرست و راهبردهای یادگیری زبان دوم اتفاق افتادهاند.
البته با در نظر گرفتن جملات در متنی که توسط فراگیران تولید شده است، در این پژوهش باهمآییهای دستوری مورد بررسی قرار میگیرد تا براساس نظر سلینکر سه عامل مؤثر در ایجاد هر یک از خطاها مشخص شود.
به دلیل دانش کم یا عدم اطلاع فراگیر از ساختار زبان دوم، با توجه به اینکه فراگیران قبل از آشنایی با آن زبان، نظام زبان مادری را در اختیار دارند، در کاربرد زبان دوم به دانش زبان اول خود متوسل میشوند.
در مراحل آغازین یادگیری زبان دوم، فراگیران به دانش زبان اول خود متوسل میشوند اما با پیشرفت زبانی، آنها راهکارهایی را در جهت کاربرد زبان دوم به کار میگیرند که به طور کل میتوان به تعمیمدهی نادرست و راهبردهایی چون حذف ، درج، توضیح و تفسیر، به هم ریختن ترتیب واژگان اشاره کرد."