چکیده:
آموزه مهدویت، بخشی مهم از اندیشه اسلامی است که می تواند از طریق ترسیم آینده ای دست یافتنی در شکل دادن به جوهره و روح حاکم بر تمدن جدید اسلامی، نقش آفرین باشد و به مثابه یک «ستاره راهنما»، راهنمای جوامع اسلامی به سوی جامعه کمال یافته و برخوردار از تمدن آرمانی به شمار آید. این آموزه در پیروزی، تثبیت و بقای انقلاب اسلامی ایران نیز نقشی موثر داشته است. در سال های پس از پیروزی انقلاب، در میان اساتید و صاحب نظران حوزه مهدویت، رویکردهای مختلفی شکل گرفته که با توجه به جهت گیری تمدنی انقلاب اسلامی، هر یک از این رویکردهای مهدوی می تواند از ظرفیت ویژه خود برای تحقق این تمدن بهره گیرد. نوشتار حاضر با بررسی منابع مکتوب و چندرسانه ای و مصاحبه با صاحب نظران این حوزه، از طریق روش کیفی «تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA)» و با کمک تکنیک «گونه شناسی»، به دنبال پاسخ به این پرسش محوری است که با مبنا قرار دادن جهت گیری تمدنی انقلاب اسلامی، رویکردهای شکل گرفته پس از انقلاب از نظر ظرفیت تمدنی چگونه گونه شناسی می شوند؟ به عبارتی دیگر، هر یک از رویکردهای مهدویت _ که پس از انقلاب اسلامی پدید آمده اند _ برای تحقق رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی چه ظرفیتی دارند؟
Mahdaviyyat doctrine is a major element of Islamic thinking that can play its role by illustrating an achievable future in forming the essence of Islamic civilization. This doctrine can be a guiding star to lead the Islamic societies toward well developed ones that enjoy ideal civilization. This doctrine has had an effective role in the Islamic Revolution of Iran’s victory، establishment and survival. The following years of the revolution، different approaches toward Mahdaviyyat has been taken by different scholars and authorities of Mahdaviyyat. All these approaches can help the Islamic civilization to be fulfilled.
The present writing، after analyzing the written and multimedia sources and interviewing the authorities of Mahdaviyyat، using the qualitative method of IPA and with the help of typology technique، is looking for the key question that، how can the approaches formed after revolution towards Mahdaviyyat be analyzed typologically regarding the civilizational capacities? Or in other words، what capabilities does each of these approaches have to fulfill the civilizational approach of the Islamic Revolution?
خلاصه ماشینی:
"از اینرو در این مقاله به دنبال استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری بوده و بر اساس اقتضائات اسناد و منابع؛ شش مرحلۀ گامبندی شده جهت تحلیل پدیدارشناسی تفسیری، را میتوان در سه مرحله زیر تقلیل و خلاصه نمود که این مراحل به شرح زیر قابل بیان است: گام اول: مطالعه دقیق اسناد و منابع و عنوانبندی اولیه رویکردها بر اساس مضامین؛ گام دوم: بررسی روابط میان رویکردها و ادغام آنها بر اساس قرابت مفهومی مفاهیم؛ گام سوم: انتخاب عنوان رویکردها بر اساس چارچوبهای علمی.
مراحل تحلیل پدیدارشناسی تفسیری بر اساس گام اول تحلیل پدیدارشناسی تفسیری، عنوان گذاریهای اولیه رویکردهای اسناد و منابع و رویکردهای صاحبنظرانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند، به شرح زیر است: عنوان گذاریهای اولیه رویکردهای اسناد، منابع و اساتید ردیف عنوان رویکرد ردیف عنوان رویکرد ردیف عنوان رویکرد 1 اعتقادی 13 راهبردی 25 ترویجی و تبلیغی 2 معرفتی 14 سیاسی 26 دشمنشناسی 3 قرآنی 15 آینده نگارانه 27 آسیبشناسی 4 روایی 16 امتشناسی 28 اندیشهای 5 کلامی 17 امامشناسی 29 ادعیهشناسی 6 فلسفی 18 تربیتی 30 جامعهشناسی 7 تاریخی 19 دکترین مهدویت 31 غربشناسی 8 عرفانی 20 دکترین ظهور 32 واژهشناسی 9 تمدنی 21 نشانهشناختی 33 هنری 10 تفسیری 22 تطبیقی ظهور 34 ادبی 11 فرهنگی 23 منبعشناسی 35 تشکیلاتی 12 اجتماعی 24 شبههشناسی 36 آموزشی بر اساس گام دوم تحلیل پدیدارشناسی تفسیری، روابط میان رویکردهای اولیه بررسی میگردد و رویکردهایی که از نظر مفهومی قابل ادغام هستند، در ذیل یک عنوان تجمیع میشوند."