چکیده:
در این مقاله تأثیرگذاری کرامت انسانی در قامت مفهوم راهبرد و در ایفای نقش اثباتی و سلبی آن در فهم احکام شریعت جستوجو میشود و پس از پذیرش نقشآفرینی آن در مقام ثبوت و اثبات، باور داریم کرامت انسانی بهعنوان ویژگی ذاتی آدمی برگرفته از حیث خالقیت خداوند و تکوین است که در مقام تشریع و حیث شارعیت خداوند خطوط قرمزی را ترسیم میکند که شریعت از آن عبور نمیکند و فقه نیز بهعنوان دانش شریعت از آن پیروی میکند.
خلاصه ماشینی:
همان گونه که گفته شد، انسان موجودی صاحب اراده و آگاهی و در نتیجه کرامت مند است ، بنابراین خداوند به عنوان شارع عادل و حکیم ، در مقام جعل و قانونگذاری این هر دو را منظور داشته ، چرا که عدالت او اقتضا دارد در چنین مقامی به توانایی های ذاتی انسان که عقل و اختیار است ، توجه داشته باشد و هنگامی که چیزی از او می خواهد یا او را از چیزی بازمی دارد، ویژگی های ذاتی وجود او را منظور داشته باشد.
ولی هنگامی که میان انسان ها و فرستادگان خداوند فاصله های زمانی یا مکانی دور و دراز وجود دارد و از دیگر سو، آدمیان برای تنظیم رفتار و روابط خود با یکدیگر چیزی جز سخنان یا متونی که منسوب به خداوند است ، در اختیار ندارند، در این هنگام پرسش ها و دشواری هایی خود را نشان می دهند و آنان به حکم ایمان و تعهد خویش در پی پاسخ و گشایش این موارد از طریق وحی هستند.
بنابراین ، پس از پذیرش اینکه ارزش های اخلاقی چارچوب شریعت و مقدم بر آن است و پس از اینکه گفته شد ارزش های اخلاقی برگرفته از وجود حق هایی برای انسان هستند و آنها نیز از وضعیت طبیعی آدمی (که پایۀ کرامت مندی اوست ) مایه می گیرد، منطقا به عنوان یک هنجار عقلی به دست می آید که «شریعت باید در چارچوب هویت انسانی وضع شود» و باید خدای شارع از اقتضائات آفرینش خدای خالق پیروی کند و باید برتری وجود آدمی و کرامت مندی او در شریعت بازتاب یابد و در جعل و احکام مجعول نشان داده شود.