چکیده:
اندازه گیری سرمایه فکری یکی از مهم ترین مباحث مطرح در حوزه مدیریت دانش است . یکی از مشکلات اساسی سیستم های سنتی حسابداری نیز عدم کفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمایه های فکری در صورت های مالی شرکت هاست . امروزه نقش و اهمیت بازده سرمایه های فکری به کار گرفته شده در قابلیت سودآوری پایدار و مستمر شرکت ها بیش از بازده سرمایه های مالی به کار گرفته شده است ؛ در حالی که اغلب این سیستم ها از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین غافل بوده و از محاسبه ارزش واقعی دارایی های نامشهود در محاسباتشان قاصرند. به این دلیل اکثر شرکت ها در پی پاسخگویی به چند پرسش اساسی هستند. نخستین پرسش این است که چگونه میتوان ارزش سرمایه های فکری را برآورد یا محاسبه کرد؟ پرسش اساسی دوم این است که آیا رابطه معناداری میان میزان سرمایه های فکری محاسبه شده شرکت ها و ارزش بازار سهام آنها وجود دارد؟ این مقاله پس از بیان مفهوم و تعاریف ، اهمیت ، ویژگی ها و اهداف اندازه گیری سرمایه فکری ٣ رکن اصلی آن را معرفی می نماید، سپس برای اندازه گیری این ارکان روش ها و الگوهایی برگرفته از این روش ها را شرح می دهد. در این مقاله سعی بر این است که برای هریک از این ارکان غیرپولی یک نماینده یا شاخص پولی انتخاب شده و با استفاده از آنها در یکی از الگوهای مورد اشاره و بسط آن ارزیابی نسبتا دقیقی از این ارکان برای درج در صورت های مالی شرکت ها به دست آید. این مطالعه در شرکت های مربوط به صنایع دارویی و بیوتکنولوژی در دوره زمانی سال های (٢٠٠٩-٢٠٠٢) اجرا شده است ؛ زیرا این صنعت به دلیل دارا بودن محیط به شدت دانش محور و امکانات ساختاری مطلوب و همچنین تکیه بر شبکه های ارتباطی برای همگان شناخته شده است .
خلاصه ماشینی:
در واقع ، تکامل حسابداري براي ارزشيابي و گزارش سرمايه فکري ١ يا دارايي هاي نامشهود يک ضرورت تلقي مي شود زيرا منابع نامشهودي مانند تحقيق و توسعه ، ارتباطات ، مهارت ها و ظرفيت نوآوري موجب خلق ارزش شده و پايه اساسي مزيت رقابتي شرکت ها و عملکرد تجاري برتر آنها مي باشند تا جايي که ادوينسون مغز نامرئي را جايگزين استعاره معروف آدام اسميت از بازار يعني دست نامرئي کرده است (همتي و همکاران ، ١٣٩٠).
بنابراين با توجه به ارزشمندي و ارزشآفريني اين دارايي ها اندازهگيري ، شناخت و کنترل آنها مي تواند ايراد رايج حسابداري يعني عدم گزارشگري و انعکاس سرمايه هاي فکري را مرتفع سازد، همتي و همکاران (١٣٩٠) و با مشهود کردن اين دارايي ها مي توان ارزش بازار سهام شرکت ها را به طور واقعي محاسبه کرد؛ زيرا چنين تصور مي شود که ميان ميزان برخورداري شرکت ها از دارايي هاي نامشهود ودانش ازيک طرف وارزش واقعي سرمايه هاي فکري شان (و درنهايت ارزش بازارسهام شرکت ها) از سوي ديگر رابطه مستقيمي وجود دارد (انواري رستمي و سراجي ، ١٣٨٤).
٢. سير تاريخي توسعه مفهوم و کاربرد سرمايه فکري در سال ١٩٩٦ جان گالبريت به عنوان نخستين نفر از اصطلاح سرمايه فکري استفاده کرد، اما در اواسط دهه ١٩٨٠ حرکت از صنعت به اطلاعات آغاز شد و شکاف عميق بين ارزش دفتري و ارزش بازار شرکت ها به وجود آمد و در اواخر اين دهه نخستين تلاش ها براي تدوين صورت هاي مالي حساب هايي که سرمايه فکري را نيز اندازهگيري کنند، صورت گرفت و کتاب هايي از قبيل "مديريت دارايي هاي دانشي " توسط آميدن درباره اين موضوع تأليف شد.