چکیده:
در این مقاله، موج سوم بیداری اسلامی به مجموعه تحولاتی اطلاق شده که از اواخر سال 2010 از شمال آفریقا آغاز و به دیگر کشورهای عربی تسری یافت. وقوع انقلاب اسلامی دومین موج بیداری اسلامی محسوب میشود. موج اول بیداری اسلامی نیز به مجموعه واکنشهایی اطلاق میشود که نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم به ویژه پس از انقلاب صنعتی در گستره جهان اسلام علیه هجوم سیاسی ـ فرهنگی غرب انجام شد. وقوع امواج مذکور، به مثابه یک «مسئله علمی»، منتهی به این سؤال شده که «چه نسبتی میان امواج سهگانه بیداری اسلامی ـ که یک طی دوره دو سدهای رخ دادهاند ـ و نظام بینالمللی سلطه وجود دارد؟» اگرچه امواج بیداری در شرایط فکری، سیاسی و اجتماعی متفاوتی رخ دادهاند، اما فرضیه نویسنده این است که «امواج سهگانه بیداری اسلامی، واکنشی در مقابل «نظام بینالمللی سلطه» و عوامل داخلی آنها در قلمرو جهان اسلام بوده است.
In this article, "third wave of Islamic awakening" has been appliedfor a set of developments that started at the end of 2010 from North Africa and spread into other Arab countries. Islamic revolution [of Iran] is considered the second wave. The first wave of Islamic awakening is applied for a set of reactions that occurred in the second half of eighteenth and nineteenth centuries in Islamic world especially after industrial revolution against political-cultural attack of west. Occurrence of these waves as a "scientific issue" has led to this question:"what relation is there between three waves of Islamic awakening which have happened in a period of two centuries- and international domination system?" Although waves of awakening have occurred under different intellectual, political and social circumstances, the author's hypothesis is that "three waves of Islamic awakening" is a reaction against "international domination system" and their internal agents within the span of Islamic world.
خلاصه ماشینی:
(گنجی ارجنکی، 1388: 22) با توجه به نظریههای مذکور، وقوع جنبشهای اسلامی به ویژه موج سوم بیداری اسلامی به مثابه یک «مسئله علمی»، این سؤال را برای نویسنده مقاله مطرح میکند که چه نسبتی میان امواج سهگانه بیداری اسلامی ـ که یک طی دوره دو سدهای رخ دادهاند ـ و نظام بینالمللی سلطه وجود دارد؟ اگرچه امواج بیداری در شرایط فکری، سیاسی و اجتماعی متفاوتی رخ دادهاند، اما فرضیه نویسنده این است که امواج سهگانه بیداری اسلامی، واکنشی در مقابل «نظام بینالمللی سلطه» و عوامل داخلی آنها در قلمرو جهان اسلام بوده است.
به طور خلاصه میتوان گفت که استعمارگران غربی طی پنج قرن اخیر و به ویژه در دوره پس از جنگ جهانی دوم در حوزههای سیاسی ـ نظامی، اقتصادی ـ مالی و فرهنگی ـ اجتماعی که ارتباط وثیقی با هم دارند، رژیمهای بینالمللی را تدوین کرده که نتیجه آن شکلگیری نظام بینالمللی سلطه و یک نوع نابرابری نهادینه شده و به تعبیر بهتر «خشونت ساختاری» است و جنبش بیداری اسلامی برای مواجهه با این ساختار شکل گرفته است.
مدیریت و مهار؛ کودتای جامعه مدنی در مصر در میان کشورهایی که موج سوم بیداری اسلامی آن را فراگرفت، مصر از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا این کشور، یکی از کانونهای اصلی تولید اندیشه و جنبشهای اسلامی در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام محسوب میشود.
نتیجه این مقاله با هدف سنجش نسبت میان نظام بینالمللی سلطه و جنبش بیداری اسلامی نگارش شده و فرضیه مقاله نیز این بود که با افول تمدن اسلامی، استعمار غرب شکل گرفت.