چکیده:
با فروپاشی حزب بعث، ژئوپلیتیک و نیز ساختار معنایی حاکم بر کشور عراق دچار دگرگونی شد. بنابراین بازیگران جدیدی در روابط ایران و عراق ظهور کردند که در این راستا عراق به بلوک هایی مانند کردها، شیعیان و سنی ها تقسیم گشت که بالطبع این ساختار محذورات و مقدوراتی را در این روابط به وجود آورد. با این تغییرات در کنار فرصت ها ایجاد شده، چالش های نوینی فرا روی حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است . از این رو در این تحقیق سعی شده تا با بهره گیری از رویکرد سازه انگارانه و در چارچوبی جغرافیایی (و تحت عنوان جغرافیای سازه انگاری) به مساله پرداخته شود. سوال اساسی در این پژوهش اینست که: سازه های ژئوپلیتیکی چگونه باعث تکوین چالش های فرا روی جمهوری اسلامی ایران در عراق شده اند؟ با توجه به سوال مطرح شده هدف مقاله حاضر درک چگونگی برساختگی چالش ها به واسطه سازه های ژئوپلیتیکی است.
After the collapse of Baath regime، geopolitics and the ideational structure governing Iraq have been deconstructed. Therefore، new actors appeared in Iran and Iraq; in this regards، Iraq were divided into blocks، including the Kurds، the Shiites، and the Sunnis، thereby، this structure brought about new challenges in relations. Beside new opportunities، with these changes، new challenges were confronting the government of Islamic Republic of Iran. Therefore، this study، using geographical framework and constructivism approach، and under the title of constructivism geography، aims at explaining the question of the study. The main question raised in this research is how geopolitical constructs lead to the creation of challenges confronting Islamic republic of Iran in Iraq. Concerning the research question، the aim of the present study is to understand how challenges are constituted by geopolitical constructs.
خلاصه ماشینی:
حال بر اثر تکوین این فرایندها ما با یک فرم جغرافیای سیاسی و در نتیجه گفتمان جدیدی در عرصه تعاملات منطقه و به خصوص در روابط بین جمهوری اسلامی ایران و کشور عراق مواجه هستیم ، هم کارگزاران ایرانی هویت سیاسی متفاوت ، نوین و در عین حال ریشه دار را در گذشته اسلامی - شیعی خود باز تولید کرده اند و هم بازیگران جدیدی همانند آمریکا، ترکیه و اسرائیل در منطقه حضور یافته اند.
ایرانیان از یک طرف به وجود پادشاهان سرشناسی همچون کورش و داریوش و پیامبر بزرگی همچون زردشت (رازی ، ١٣٤٧: ١٦) و سلسله های باشکوه و قدرتمند خود در دوره های پیش و پس از اسلام افتخار می کنند و هرگز شکوهمندی حکومت های ایران باستان و خاطره کشور بزرگ و یکپارچه را از یاد نبرده اند و بدین گونه به برتری سرزمین و قوم خود واقف بوده اند و از سوی دیگر تلخی های شکست و دست اندازی توسط مهاجمین به ویژه در دوره معاصر سبب حساسیتی عمیق نسبت به ارتباطشان با خارجی ها می شود که در طول تاریخ این خصیصه سبب ظهور جنبش هایی مانند شعوبیه که جهت احیای فرهنگ ایرانی و اسلام واقعی در برابر تحقیری که اعراب به دیگر اقوام و خصوصا ایرانیان روا می داشتند (فولر، ١٣٧٣: ١٦) و نیز انقلاب اسلامی در سال ٥٧ شده است .