نظام سیاسی، آموزش و مشروعیت سازی مقاله

Explaining of mechanisms of legitimacy helps to understand how a political system is able to survive and keeps its stability over time. Legitimacy seems to be the only factor that guarantee the stability of the regime in the face of many hardship that a nation might go through. By now، it is a general belief that it is the culture of upper class that dominate the culture of society and will be institutionalized by social institutions. In capitalist society، the educational system is the main means of continuity of legitimacy of upper class values and norms. So، the educational system makes it acceptable the division of labor and social stratification and hierarch of society even among workers who is most vulnerable to such stratified society. Capitalism wants to train people according to present order، with this aim in mind، it seems that the educational systems best fit to play the role in the of institutionalization of the values of capitalism.

1- Formal Education 2- Althusser 3- Structuralism 4- Neo-Structuralism 5- Reproduction 99 در ادامه ، ابتدا به نقش بازتوليدي دولت و مسأله مشروعيت در جامعه ميپردازيم ، سپس به بررسي کوتاهي درباره آموزش و پرورش و کارکردهاي آن در جامعه ، به ويژه کارکرد سياسي آن و نحوه عملکردش ، ميپردازيم و در قسمت بعد، چگونگي به کارگيري آموزش و پرورش را توسط دولت ، براي بازتوليد، شرح داده و چگونگي نقش آموزش و پرورش را، در بازتوليد مناسبات قدرت ، در قالب دو رويکرد متفاوت بيان ميکنيم : رويکرد اول : گرامشي و آلتوسر، با تکيه بر نقش ايدئولوژي و باورها؛ رويکرد دوم : بورديو و فوکو، که به مسأله ساخته شدن سوژه در زندگي اجتماعي و گفتمان ها توجه ميکنند و اهميت زندگي جمعي و نقش زبان را مطرح مي کنند. 1- Past Eternal 2- Charisma 3- Rational-Legal Authority 4- Beetham 5- Consensus 6- Consent 102 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نظام سياسي، آموزش و مشروعيت سازي به گفته هابرماس بحران مشروعيت در جوامع سرمايه داري به دليل ساخت طبقاتي و رابطه دولت با سرمايه به وجود آمده است به گونه اي که دولت بيش تر از قبل نقش سازماندهي و دخالت در کل حوزه هاي حيات اجتماعي را دارد و اين امر خود منجر به پيدايش سرمايه داري متأخر شده است ، به گونه اي که دولت نميتواند کارکردهاي مورد انتظار خود را در حوزه هاي عمومي انجام دهد، از طرفي وقتي کارويژه پنهان کردن خصلت اجبارآميز دولت از طريق ايدئولوژي انجام نشود بحران مشروعيت آشکار ميشود (بشيريه ، ١٣٨٦: ٢١٦-٢١٥).